▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

((کرم شب تاب))
روز قسمت بود.
خدا هستی رابین موجودات تقسیم می کرد.وخداگفت:
چیزی از من بخواهید تا به شما بدهم.
هرچه باشد فرقی نمی کن؛زیرا من بخشنده هستم.
هرکدام از مخلوقات چیزی طلب کرد. یکی بال خواست برای پریدن،
دیگری پا خواست برای دویدن،آن یکی جسه ای بزرگ خواست ،ویکی دیگر چشمانی تیزودقیق.
یکی دریا را انتخاب کردویکی آسمان را وخلاصه هر یک چیزی را از هستی مطالبه کرد.
در این میان نویت به کرمی کوچک رسید
کرم گفت:
خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم.
نه چشمانی تیز ونه جسه ای بزرگ ونه بالی برای پرواز ونه پایی برای دویدن؛نه آسمان ونه دریا...
تنها کمی از خودت را به من بده... .
وخدا کمی نور به اوبخشید.نام او کرم شب تاب شد...
خدا گفت:
آن که نوری با خود دارد بزرگ است حتی اگر به قدر ذره ای باشد.
وتو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی و رو به دیگران گفت:
کاش می دانستید که این کرم بهترین را خواست؛زیرا از خدا جز خدارانباید طلب کرد.



......................................... ............................................. ............................................... ........................................
.............................................. .................................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com