▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

امكان ملاقات با امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ



در مورد امكان ملاقات با امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ ، میان علمای شیعه اتفاق نظر وجود ندارد، در این زمینه دو نظر عمده كه در مقابل هم می باشد وجود دارد: 1. نظر مخالف. 2. نظر موافق. این اختلاف نظر نیز مربوط به ملاقات در عصر غیبت كبری است.
قبل از اینكه به نقل دیدگاه ها و دلائل آن بپردازم، لازم است برای روشن شدن موضوع سؤال، نكته ای را در رابطه با انواع و حالات ملاقات، یادآور شوم تا محل اختلاف به خوبی مشخص شود و آن اینكه ارتباط با حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ از نظر حالات، سه نوع می باشد: 1. ارتباط روحی و عرفانی. 2. ارتباط در عالم خواب. 3. ارتباط فیزیكی و رؤیت با چشم ظاهری. آنچه محل اختلاف است و در كتابها و حكایات مطرح می باشد، ناظربه نوع سوم از ملاقات است.
كسانی كه منكر امكان ارتباط و ملاقات با حضرت در غیبت كبری هستند، برای اثبات ادعای خود به تعدادی از روایات، از جمله توقیع خود حضرت ـ علیه السلام ـ به نائب خاص حضرت، استناد می كنند، چون حضرت مدعی مشاهده را تكذیب نموده است «ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو كاذب مفتر.»[1] یعنی «آگاه باشید هر كس قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی مدعی دیدار من بشود، او دروغ گفته و افترا بسته است.»
طبق این دیدگاه نقل ملاقاتهایی كه در كتابها و قصص و حكایات، وجود دارد را نمی توان پذیرفت.
در مقابل، اكثریت علما و بزرگان شیعه قائل به امكان ملاقات می باشند و وقوع آن را فی الجمله می پذیرند و دلیل اصلی تحقق ملاقات را، ‌حكایات تشرفات می دانند كه از سوی اشخاص موثق و مورد اعتماد نقل شده است.
از نظر كسانی كه امكان ملاقات با حضرت را ممكن می دانند و بر آن صحه می گذارند، دلیل معتبری بر نفی امكان ملاقات وجود ندارد. طبق این دیدگاه در مورد تكذیب ملاقات روایاتی در كار نیست بلكه طبق تحقیق فقط یك روایت است و آن نیز توقیع حضرت می باشد.[2]
از این توقیع نیز پاسخهای مختلفی داده شده است كه بهترین پاسخ این است كه به تناسب حكم و موضوع با استفاده از لفظ «مفتر» منظور حضرت، صرف دیدار و ملاقات نیست بلكه دیداری است كه همراه با نیابت باشد، مثل اینكه شخصی مدعی نیابت خاصه می شود و می گوید: من امام ـ علیه السلام ـ را مشاهده می كنم و حضرت من را وكیل خود قرار داده است و شما باید در كارها به من مراجعه كنید، حضرت چنین ادعایی را دروغ و افترا خوانده است. اصل صدور توقیع نیز در مقام نیابت است و امام ـ علیه السلام ـ به علی بن مهر سمری فرموده است كه كسی را از جانب ما نصب مكن زیرا دوران غیبت صغرا و و نیابت خاصه به پایان رسیده است، در چنین شرایطی اگر كسی ادعای مشاهده و رؤیت داشته باشد معلوم است كه منظورش مشاهده حاكی از نیابت نمی باشد.[3]
بنابراین، ملاقات با امام زمان هیچ استحاله ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی كه در دنیا با بدن مادی زندگی می كند و در میان مردم حضور دارد، امری است طبیعی و ندیدن برخلاف عادت روی مصالحی است كه غیبت را اقتضا كرده است. در توقیع حضرت نیز گرچه مشاهده، نفی و تكذیب شده است، ولی این مشاهده به قرینه ذیل توقیع و سوء استفاده های احتمالی، حمل بر مشاهده همراه با ادعای نیابت می شود.[4]
بعضی از اهل تحقیق نظیر: آیت الله صافی، در مورد توجیه توقیع و اخبار تشرفات، حمل بر نیابت و سفارت را یكی از احتمالات قوی در معنای توقیع دانسته اند و معتقداند كه: مراد از توقیع نفی مشاهده مطلق و شرفیابی نیست بلكه مقصود، نفی ادعایی كه دال بر تعیین شخصی خاصی به نیابت باشد،[5] می باشد.
وی علاوه بر احتمال مذكور، وجه دیگری را نیز مطرح نموده است، می گوید: ممكن است مراد از توقیع نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد یعنی اگر مشاهده و ارتباط با حضرت را اختیاری ادعا كند، به این صورت كه هر وقت بخواهد خدمت امام شرفیاب می شود، كذّاب مفتری و این ادعا از احدی در زمان غیبت كبری پذیرفته نیست.[6]
از نظر دیدگاه موافقان، توقیع هم از جهت سند بودن و هم از جهت دلالت، نمی تواند در مقابل نقل متواتر اخبار تشرفات به معارضه برخیزد، چون دلالت حكایات تشرفات علم آور است و ناگزیر مفاد توقیع باید توجیه گردد تا قابل جمع با نقل تشرفات باشد. آنان معتقدند كه: با این توقیع در آن همه حكایات و وقایع مشهور و متواتر، نمی توان خدشه نمود و بر حسب سند نیز ترجیح با این حكایات است.[7]
نتیجه اینكه: از نظر بیشتر علماء و اهل تحقیق، میان نقل حكایات تشرفات و توقیع تضادی وجود ندارد و با توجیه مفاد توقیع این مسأله قابل جمع است. «بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم كذب و بطلان ادعای كسانی كه در غیبت كبری ادعای سفارت و نیابت خاصه و وساطت بین آن حضرت ـ علیه السلام ـ و مردم را می نمایند. معلوم است».[8]
باید به این نكته توجّه داشت كه شناخت و ایمان نسبت به امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا كه در موضوع مورد امامان پیشین كسانی بودند كه در كنار آنها زندگی كرده‌اند ولی چون نسبت به آن خوبان خدا، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت كرده‌اند.

1. تقوا
2. عشق و محبت به آن سرور.


تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس می‌باشد یعنی اطاعت كامل خداوند و فرمانبرداری از دستوران او كه خلاصه‌اش انجام واجبات و ترك محرمات می‌شود، البته تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی كند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت كه در نهایت این می‌شود كه خدا می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم كن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم كه مجتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده كنم تحقق پیدا می‌كند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم كه هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌كند.[9]
كه برای رسیدن به این مرحله علاوه بر انجام واجبات و ترك محرمات تا حد امكان مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات هم دوری كند. (چیزهایی كه احتمال حرمت در آنها بدهیم ولی یقین به حرمت آنها نداشته باشیم).
تقوا سبب نورانیت و قرب به آن جناب و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود در توقیع شریف امام زمان به شیخ مفید می‌فرماید: «پس هر فردی از شما عمل كند به آن چیزی كه به وسیله آن به محبت ما نزدیك می‌شود و دوری كن از آن چیزهایی كه به وسیله آن به اكراه و خشم ما نزدیك می‌شود. پس به درستی كه امر ظهور ما یك دفعه و ناگهانی است در وقتی كه توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید.
پس آنچنان كه از كلمات گهربار خود آن وجود مقدس دانسته می‌شود تنها چیزی كه نمی‌گذارد به آن حضرت نزدیك شویم مشاهده كنیم اعمال سوء ماست كه آن مولا را ناراحت می‌سازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب می‌شود كه دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بعد روحی و جسمی از آقا امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ پیش آید و اعمال شایست ما این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس می‌گردد.
در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ همین نكته را باز تذكر نموده‌اند كه پسر مهزیار نقل می‌كند كه پس از توسلات عدیده‌ای در یك سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مكه مشرف می‌شود شبی در مسجدالحرام مقابل درب كعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند كه پس از سلام و معرفی خود به این‌كه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله ـ عجل الله تعالی فرجه ـ است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌كنی ای ابالحسن؟
گفتم: امامی كه محجوب و مخفی از عالم است.
گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لكن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص با مقدماتی فرزند مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او می‌فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان كسی را نیافته بودم حه مرا راهنمایی كند.
حضرت فرمودند: كسی را نیافتی كه راهنمایت كند؟
آنگاه با انگشتان مباركشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لكن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است.[10]
امر دوّم برای نزدیك شدن به محضر مبارك امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. در حدیثی بسیار گرانبها كه در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال می‌كند: «آیا شما برای من دعا می‌نمایید؟ امام رضا می‌فرماید: آیا تو غیر از این را گمان می‌كنی؟ راوی جواب می‌گوید: خیر و سپس حضرت می‌فرماید:
اگر خواستی كه دریابی كه مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر كن و ببین كه در قلبت و در كارهایت چقدر به من محبت داری و به فكر من هستی.»[11]

پی نوشتها:
[1] . كمال الدین، ج 2، ص 294، باب 45، حدیث 45، چاپ اول 1380، دارالحدیث، قم.
[2] . سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص 180، چاپ اول، 1380، انتشارات زائر، قم، «با اندك تغییر و تلخیص».
[3] . سیمای آفتاب، ص 181.
[4] . مهدی تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری، ص 209، چاپ دوم، 1381، انتشارات مسجد مقدس جمكران.
[5] . امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، رساله پاسخ به ده پرسش، ص 64، انتشارات حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ .
[6] . همان، ص 65.
[7] . امامت و مهدویت، ج 3، ص 65، «رساله پاسخ به ده پرسش».
[8] . همان، ص 66.
[9] . مستدرك وسائل‌الشیعه ج 11، ص 258.
[10] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[11] . اصول كافی، ج 2، ص 652.


مركز مطالعات و پژوهش هاي حوزه علميه

......................................... ............................................. ............................................... ........................................
.............................................. .................................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: جمعه 11 / 8 / 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com