▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

آیا اگر کسی از دنیا نا امید شده و طلب مرگ نماید، امری شایسته است؟

پاسخ:


1- آرزوی مرگ دارای دو جنبه مثبت و منفی است، گاهی انسان به خاطر ضعف، نا امیدی و ناتوانی و بی حوصله شدن طلب مرگ می کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی ها و کشاکش های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می بیند و گاهی آدمی دنیا و آخرت را چون مزرعه ای می داند که دنیا محل کشت و آخرت، گاه برداشت می باشد و طبیعتاً هر برزگری آرزوی برداشت را دارد ولی همین برزگر دوست دارد که هر چه بیشتر کشت کند تا برداشت بیشتری نصیب او شود. او هم فصل زندگی را دوست دارد تا کشت کند و هم مشتاق رفتن است تا به برداشت خود دست یابد و این است که اولیاء خداوند در عین حالی که به مرگ به عنوان یک امر مطلوب می نگریستند و سخت مشتاق آن بودند، از خداوند طلب عمر طولانی و با برکت می کردند. بالأخره تفسیر این نظام طبیعی و دنیا با همه قوس و انحنایی هم که دارد از دیدگاه یک موحد عاشق حق، تفسیری مثبت است و این جهان را در همه حالات استقبال می کند و مشکلات این دنیا را کوره ای می بیند که در آن ساخته و پخته می شود و همه عالم را مظهر حق می بیند.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

و بالأخره شکست را مقدمه پیروزی می انگارد.

2- آرزوی رهایی از عذاب الهی و رسیدن به نعم الهی اگر بدون پشتوانه عمل و تلاش باشد غرور و بی ارزش است و اگر همراه با تلاش جدی و عمل خالصانه باشد البته امید و رجاء است که در فرهنگ دینی ممدوح و مطلوب است.

قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‏ْ یُوحَی إِلیَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا *بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»[1]

3- زندگی همواره همراه با امید و آرزوهای مثبت، مفید و ممکن است و اگر امید و دلگرمی را از کسی بگیرند حیات او با مرگ برابری می کند. تنها تفاوت آدمیان در این زمینه بیان نوع آرزوها و امیدهای آنان است، گروهی چون امیدشان در زندگی مطامع دنیوی و امور مربوط به آن است، با نومید شدن از دست یابی به آن، زندگی برای آنان منفور می شود و معنا و حقیقت خود را از دست می دهد و دسته ای امور روحانی و معنوی و عشق به کمال های بشری برای آنها مطرح است که چون این امور همیشه دست یافتنی هستند و خداوند از کسی دریغ نخواهد کرد و تزاحم و تعارضی در این میدان نیست، جایی برای نامیدی و مأیوس شدن باقی نمی ماند. توحید به معنای واقعی و رسیدن به حضرت حق، برنامه هایی است که انبیاء عظام و اولیاء خداوند، دیگر برنامه های بشری را بر اساس آن تنظیم کرده اند که مجموعاً تمام خواست ها و غرائز و عواطف بشری به آن ختم شود و اگر کسی این نسخه اولیاء خداوند را عمل کند، قهراً به مراد و مطلوب دست خواهد یافت. اگر چه در این مسیر خارهای مغیلان و غول های مغول منش هم سرزنش ها کنند.

آیا از خدا مرگ خواستن گناه است؟

در بعضی روایات به ما دستور داده‏اند که هیچ‏گاه از خدا طلب مرگ نکنید
بلکه همیشه طلب عمر طولانی که در طاعت و بندگی خدا باشد نمایید.

طلب مرگ نمودن از خداوند دلیل‏های گوناگون می‏تواند داشته باشد که اگر
منشأ آن ایمان قوی و عشق و محبت وصف ناشدنی نسبت به خداوند باشد به طوری
که عاشق تحمل دوری معشوق خویش را ندارد و وصال وی تمام آرزوی او است، این
طلب مرگ ممدوح است. امااگر به دلیل برخورد با مشکلات زندگی و ضعف نفس باشد
کاری قبیح و ناپسند است.

توضیح این نکته ضروری است که وصال خدا با مرگ حاصل نمی شود، لیکن گاهی
محیط زندگی آن قدر پر از آلودگی و گناه است که انسان را از خدا دور نموده
و مانع تقرب انسان به خدا می شود. در حقیقت حیات طیبه او را متوقف می کند.
در این صورت است که طلب مرگ از خدا به منظور وصال وی آرزوی اتقیاء و
اولیاء خواهد بود.

مسأله دیگر که باید بدان توجه داشت، شهادت طلبی اولیاء الهی است، چنان که
از علی(ع) نقل شده است که پس از جنگ احد و شهادت برخی از اصحاب بزرگوار
رسول خدا(ص) به آن حضرت شکوه نمود که مگر شما نفرمودید من هم در راه خدا
شهید می شوم، پس چه زمانی توفیق شهادت نصیب من خواهد شد.

بدیهی است شهادت غیر از طلب مرگ است، شهادت یعنی سوختن پروانه هنگام طواف
دور شمع چه این که انسان عاشق خدا به مثابه آیه 207 سوره بقره که در جریان
لیله المبیت و در توصیف و تکریم علی(ع) نازل شد، تمام هستی خود را وقف خدا
نموده در اجرای فرمان او جانبازی می کند.

در این زمینه مراجعه به کتاب جامع السعادات مرحوم نراقی ذیل بحث شهادت در
راه خدا مناسب است. ایشان حقیقت قتل فی سبیل الله را «انقطاع» از ما سوی
الله دانسته، مرتبه بلندی از عشق یاد می کنند.

آیا حضرت زهرا(س) واقعاً می فرمودند:«اللهم عجل وفاتی »؟آیا با توجه به اینکه گفتن این جمله اشکالات توحیدی دارد این جمله از حضرت صادر شده است؟

در منابع معتبر، که بیان کند: حضرت زهرا (س) دست فرزندانش را گرفته و بر سر قبر پیامبر (ص)طلب مرگ کند، وجود ندارد. البته در برخی از کتاب ها، دعای طلب مرگ به حضرت نسبت داده شده است. حضرت زهرا(س) در خطبۀ مفصل که به خاطر اعتراض بر غصب فدک، بیان کرده است، طلب مرگ می کند و می فرماید:
"ای کاش در این لحظه مرده بودم".[1]


البته باید شرایط سخت آن زمان را در نظر گرفت. چنین دعا و آرزویی می تواند، نوعی اعلام انزجار از وضعیت موجود باشد. در هر صورت، اگر بپذیرم که حضرت زهرا (س) با قصد جدی، چنین مطلبی فرموده اند، در این صورت به مطالب زیر توجه کنید.

عمر طولانی، یکی از نعمت های ارزشمند الاهی است و از نظر اسلام آرزوی مرگ امر ناپسندی است که پیامبر اکرم (ص)[2] و ائمه طاهرین (ع) در روایات زیادی از داشتن چنین آرزوهایی منع کرده اند. طلب مرگ نمودن از خداوند دلیل‏های گوناگون می‏تواند داشته باشد که اگر به دلیل برخورد با مشکلات زندگی و ضعف نفس باشد کاری قبیح و ناپسند است.

اما اگر منشأ آن، ایمان قوی و عشق و محبت وصف ناشدنی نسبت به خداوند باشد، به طوری که عاشق تحمل دوری معشوق خویش را ندارد و وصال وی تمام آرزوی او است، این طلب مرگ، ممدوح است. امیر مؤمنان (ع) در نهج البلاغه در خطبه معروف به خطبه متقین در اوصاف و ویژگی های اهل تقوا و ایمان می فرماید: اگر خداوند عمر معینی را برای اهل ایمان و تقوا معین نکرده بود، یک چشم به هم زدن نیز روح آنان در بدنشان نمی ماند، به دلیل اشتیاق به پاداش الاهی و بیم از کیفر او؛ یعنی مؤمن مشتاق دیدار و لقای پروردگار خوش است.[3]

حضرت علی (ع) در کلام دیگری می فرماید: "بسیار به یاد مرگ و منزل های پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوی مرگ مکن، مگر آن گاه که صددرصد به رضایت الاهی مطمئن باشی.[4]

بنابراین، در دو مورد است که مرگ برای اولیا الله یک آرزو می‏شود و دیگر از خدا طول عمر نمی‏خواهد:
1. کسی که در دنیا طوری زندگی کرده است که آنچه‏ که پیش فرستاده خیر و برکت است، دیگر برای او دنیا یک زندان است، چون وظایف خود را به نحو احسن انجام داده و مسئولیت خود را ایفا نموده است و احساس می کند دیگر بعد از این برای او فرصت و توانایی انجام کار نیست و زندگی در این دنیا فقط موجب تأخیر در ملاقات او با حضرت رب الارباب است، در این جا آرزوی مرگ از خداوند آرزوی تسریع در رسیدن به لقاء الله است. همان‏طور که دانشجویی که برای تحصیل‏ به خارج رفته و در آن جا به خوبی درس خوانده و کار کرده و دانشنامه گرفته است، آرزوی بازگشت به وطن دارد؛ چون‏ مسئولیت خود را به حد اعلا انجام داده است. به عبارت دیگر؛ مرگ برای اولیاالله یک‏ آرزو است، آما آیا آنها در صدد تحقق‏بخشیدن به این آرزو هستند یا در عین این که‏ مرگ برای آنها یک امر آرزویی است، با آن مبارزه هم می‏کنند؟ نکته این‏ است که هم آرزویش را دارند و هم با آن مبارزه می‏کنند (مگر در دو صورت‏ که خواهیم گفت)؛ چرا؟ برای این که مثل آنان همان، مثل دانشجو است، دانشجویی که در خارج از کشور است تا آن آخرین لحظه‏ای که هنوز فرصت کار کردن و پیشرفت دارد با بیرون رفتن از این محل مبارزه می‏کند با این که‏ آرزوی آن را دارد، مگر آن ساعتی که احساس کند که دیگر در این جا کاری‏ برایش نمانده است؛ یعنی آنچه باید انجام می‏داده، انجام داده است.

2. دوم مسئله شهادت است. از آن جا که شهادت در راه خدا بالاترین درجه کمال انسانی است، آرزوی شهادت و مرگ در راه خدا آرزوی بالاترین درجه کمالاتی است که انسان پس از سال ها عبادت و بندگی خالصانه و انجام اعمال صالح ممکن است به آن برسد و ممکن است به آن نرسد، اما شهادت یک کمال تضمین شده است. پیغمبر (ص) فرمود: هر صاحب عمل نیکی، فوق عملش، برّ و نیکی‏ هست، مگر شهادت که دیگر مافوق این برّ و نیکی، برّی نیست،[5] بنابراین، آرزوی شهادت (مرگ در راه خدا) یک آرزوی مطلوب است، اما در هیچ یک از دو مورد هم انسان مؤمن اجازه ندارد خود را در معرض مرگ و کشته شدن قرار دهد و اگر در چنین حالی مریض شد، باید خود را مداوا نماید تا سلامتی خود را باز یابد. یا اگر در میدان جهاد در راه خدا حاضر شده، باید تمام مسائل حفاظتی را برای حفظ جان خود رعایت کند[6].


پاورقی:
[1] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 29، ص 234، دارالوفاء بیروت، 1404،" لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی".

[2] بحارالأنوار، ج 6، ص 128، "ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ أَبِی عَمْرٍو عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَاقِدِیِّ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الزُّهْرِیِّ عَنْ یَزِیدَ بْنِ الْهَادِ عَنْ هِنْدٍ بِنْتِ الْحَارِثِ الْفِرَاسِیَّةِ عَنْ أُمِّ الْفَضْلِ قَالَتْ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلَی رَجُلٍ یَعُودُهُ وَ هُوَ شَاکٍ فَتَمَنَّی الْمَوْتَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّکَ إِنْ تَکُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً إِلَی إِحْسَانِکَ وَ إِنْ کُنْتَ مُسِیئاً فَتُؤَخَّرُ لِتَسْتَعْتِبَ فَلَا تَمَنَّوُا الْمَوْتَ".

[3] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 193، ص 303، دارالهجرة، قم.

[4] نهج البلاغه، صبحی صالح، نامۀ 69، دارالهجرة، قم.

[5] کلینی، الکافی، ج 2، ص 348؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 71، ص 61، با اندکی اختلاف.

[6] برای آگاهی بیشتر، نک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 7، (تفسیر سوره‏های صف، جمعه، منافقون و تغابن )، ص 64-81.
soalcity.ir

 


......................................... ............................................. ............................................... ........................................
.............................................. .................................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: سه شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:گناه,آمرزش,خداوند,مرگ, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com