▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

هان ون ميگه‌رن (Han Van Meegeren)
هان ون ميگه‌رن، نقاش و كپي‌كننده آثار هنري، باهوش‌ترين و زبردست‌ترين جاعل تابلوهاي نقاشي، مردي كه سر نازي‌هاي آلماني كلاه گذاشت، مردي كه اگر كلاهبردار نمي‌شد، بي‌شك يكي از مهم‌ترين نقاشان قرن بيستم بود، در سال 1889 در هلند به دنيا آمد. از كودكي عاشق رنگ‌ها بود و در جواني با تأثير از نقاشي‌هاي دوره طلايي هلند، تابلوهاي زيادي خلق كرد. اما منتقدان، آثار او را بي‌روح و تقليدي و تكراري ناميدند و ميگه‌رن سرخورده از اين برخورد و براي اثبات توانايي‌هايش به منتقدان تصميم گرفت كه آثار بزرگان دوره طلايي همچون فرانس هالس (
Frans Hals) و ورميه را كپي كند. ميگه‌رن با پشتكار زياد فرمول رنگ‌هاي قديمي و نحوه ساخت بوم‌هاي آن زمان را پيدا كرد. او كار را شروع كرد و آن ‌قدر ماهرانه اين كار را انجام داد كه تيزبين‌ترين كارشناسان نيز از تشخيص بدلي بودن آثار ناتوان بودند و ميگه‌رن با اطمينان كامل، در نقش يك دلال، تابلوهايش را به‌عنوان آثار كشف‌شده دوره طلايي به مجموعه‌داران و گالري‌ها ‌فروخت. در همين دوران بود كه اروپا درگير جنگ جهاني دوم شد.
يكي از مشتريان پر و پا قرص او، مارشال گورينگ از سران درجه اول حزب نازي آلمان بود كه علاقه فراواني به آثار نقاشان هلندي داشت و تعداد زيادي از كارهاي ميگه‌رن را به مجموعه خود اضافه كرد. اما زمانه بازي ديگري را در سر داشت. آلمان‌ها در جنگ شكست خوردند و ميگه‌رن به جرم فروش ميراث فرهنگي هلند به نازي‌ها بازداشت و در دادگاه متهم به خيانت به وطن شد كه مجازاتش اعدام بود. ميگه‌رن در دادگاه واقعيت را ابراز كرد، اما هيچ‌كس حرف‌هايش را باور نكرد. تابلوهاي جعلي در دادگاه توسط كارشناسان مورد بازبيني قرار گرفت و همگي بر اصل بودن آنها صحه گذاشتند. هيچ‌كس باور نمي‌كرد كسي بتواند با چنين دقت و ظرافتي اين آثار را جعل كند. ميگه‌رن از دادگاه درخواست كرد كه وسايل مورد نيازش را در اختيارش بگذارند تا در حضور همه يكي از آثار دوره طلايي جعل كند!
ميگه‌رن از اتهام خيانت تبرئه شد، اما به جرم جعل آثار هنري به زندان محكوم شد و چند سال بعد درگذشت. ميگه‌رن به‌عنوان يك كلاهبردار در كار خود موفق بود، اما مشتري اصلي او گورينگ از او زيرك‌تر بود. اسكناس‌هايي كه گورينگ در ازاي تابلوها به ميگه‌رن مي‌داد همگي تقلبي بودند!

فرانك ويليام آباگ‌نيل (Frank William Abagnale)
صاحب كلكسيوني از انواع كلاهبرداري‌ها، قاضي، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و كسي كه زندگي‌اش دستمايه ساخت فيلم «اگه مي‌توني منو بگير» شد، در سال 1948 در آمريكا به دنيا آمد. وقتي او 14 ساله بود، پدر و مادرش از يكديگر جدا شدند و اين ضربه روحي بزرگي براي فرانك بود. دو سال بعد از خانه فرار كرد و به نيويورك رفت و در آنجا بود كه فهميد براي امرار معاش چاره‌اي به‌جز كلاهبرداري ندارد. پس از مدت كوتاهي او به يكي از حرفه‌اي‌ترين جاعلان چك بدل شد و چنان در كار خود مهارت پيدا كرد كه هيچ بانكي قادر به تشخيص جعلي بودن چك‌هاي او نبود. فرانك براي آن ‌كه بتواند بدون پرداخت پول بليت با هواپيما سفر كند، ‌با جعل كارت‌هاي شناسايي و مدرك خلباني، ‌خود را به عنوان خلبان خط هوايي پان‌امريكن جا زد و از امتياز خلبان‌ها براي مسافرت مجاني استفاده كرد. اين موضوع لو رفت، اما قبل از آن‌كه دست پليس به او برسد، به شهر جورجيا فرار كرد و با هويت جعلي تازه‌اي، به عنوان يك دكتر در يك آپارتمان ساكن شد. از قضا در همسايگي فرانك يك دكتر واقعي زندگي مي‌كرد و به فرانك پيشنهاد داد تا در بيمارستان شهر مشغول به كار شود و فرانك اين پيشنهاد را پذيرفت و 11 ماه به عنوان متخصص جراحي اطفال در آن بيمارستان به درمان بيماران پرداخت! پس از آن به شهر لوئيزيانا رفت و با جعل مدرك حقوق از دانشگاه هاروارد به عنوان دادستان در دادگاه محلي لوئيزيانا استخدام شد. او پس از چندماه توسط يكي از فارغ‌التحصيلان واقعي هاروارد شناخته شد، اما قبل از آن ‌كه دستگير شود، از آنجا به ايالت يوتا گريخت و با جعل مدرك دانشگاه كلمبيا، در دانشگاه بريگام در رشته جامعه‌شناسي شروع به تدريس كرد!
او سرانجام در سال 1969 در فرانسه دستگير شد و زماني كه پليس فرانسه اين موضوع را اعلام كرد، 26 كشور خواستار محاكمه او در كشورشان شدند! فرانك به آمريكا منتقل شد و در آنجا به 12 سال زندان محكوم شد، ولي پس از گذراندن پنج سال آزاد شد. فرانك آباگ‌نيل هم‌اكنون به‌عنوان كارشناس خبره جعل اسناد و چك با پليس آمريكا همكاري مي‌كند و با تأسيس شركت آباگ‌نيل و شركا به بانك‌ها نيز مشاوره مي‌دهد!

حسين.ك
كلاهبردار وطني، مردي كه كاخ دادگستري را فروخت، حدود 70 سال پيش در شهريار متولد شد. ح.ك مردي بي‌سواد ولي باهوش بود و بي‌ترديد اگر تحصيلات مناسبي داشت، به يكي از بزرگان ادب و علم كشور بدل مي‌شد. اما او از جواني به راهي غير از آن كشيده شد. حسين.ك با كلاهبرداري‌هاي كوچك روزگار مي‌گذراند، اما اين كارها براي مردي با هوش او كارهايي كوچك محسوب مي‌شدند. تا اين‌كه يك روز طعمه بزرگ‌ترين كلاهبرداري خود را در جلوي در سفارت انگليس شكار كرد؛ دو توريست آمريكايي كه به دنبال خريد يك هتل در ايران بودند.
ح.ك آنها را به دفترش كه در خيابان گيشا بود دعوت كرد و در آنجا به آنها پيشنهاد خريد يك ساختمان بزرگ و مجلل را به قيمت بسيار مناسب داد. اين ساختمان، كاخ دادگستري بود كه در خيابان خيام قرار داشت و هنوز هم به عنوان ساختمان دادگستري از آن استفاده مي‌شود. قرار بازديد از كاخ براي فرداي آن روز گذاشته شد و ح.ك همان روز عصر به آنجا رفت و با تطميع اتاقدار وزير وقت دادگستري، دفتر كار وزير را براي مدت يك ‌ساعت اجاره كرد. فرداي آن روز قبل از آمدن مشتري‌ها، 200 جفت دمپايي پلاستيكي تهيه كرد و جلوي در اتاق‌هاي كاخ كه يك ساختمان اداري محسوب مي‌شد و در آن ساعت خالي بود، گذاشت. به اتاق وزير رفت و منتظر شكارهايش شد. آمريكايي‌ها سروقت آمدند و ح.ك به عنوان صاحب آن عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و وقتي مشتري‌ها درخواست ديدن داخل اتاق‌ها را داشتند،‌ به بهانه بودن مسافران و با نشان دادن دمپايي‌ها، آنها را منصرف مي‌كرد. مشتريان ساختمان را پسنديدند و به پول رايج آن زمان 500 هزار تومان به ح.ك پرداخت كردند و خوشحال از اين معامله پرسود، براي تحويل ساختمان 10 روز ديگر مراجعه كردند. اما همان‌جا بود كه فهميدند چه كلاه بزرگي بر سرشان رفته است. ح.ك همان روز معامله، به مصر فرار كرد و بعد از چند ماه زندگي در آنجا، به ايران بازگشت. اما در ايران بازداشت و به زندان محكوم شد و چند سال بعد از وقوع انقلاب اسلامي فوت كرد.
ح.ك يك كلاهبردار ذاتي بود،‌حتي در زندان! او تلويزيون زندان را به يكي از زندانيان به قيمت 100 تومان فروخت و وقتي آن زنداني بعد از آزادي تلويزيون را زير بغل زد و مي‌خواست آن را با خود ببرد، فهميده بود كه چه كلاهي بر سرش رفته و مضحكه بقيه شده است!

 


......................................... ............................................. ............................................... ........................................
.............................................. .................................

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 12 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com