▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

 

aseman

عضو آشنا

یا اینکه اگر بلند نشویم بی احترامی به ایشان کرده ایم یا بلند شدن ما نشانه احترام است

چرا امام زمان چرا برای بقیه امامان بلند نمی شویم وقتی نامشان گفته می شود

یا اینکه فقط وقتی نام قائم گفته می شود باید بلند شد یا در کل هر وقت نام ایشان گفته می شود باید بلند شد

حالا چرا نام قائم که گفته می شود برای این نام بلند می شوند علتش چیست

گمنام

همکار علمی انجمن کلام

جود دو روایت، دلیل چنین كاری است كه یكی، قول امام و دیگری، فعل امام است. امام صادق(ع) فرموده است: «فلیقم و لیطلب من الله تعجیل فرجه؛ پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب كند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضا(ع) نقل شده است: «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ امام رضا(ع) دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج او دعا كرد»(منتخب الاثر، ص640).
از این دو روایت، معلوم می‌شود هنگام برده شدن نام امام زمان(ع) باید برخاست و برای حضرت دعا كرد. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی می‌داند كه لقب قائم ذكر شود و فقط بلند شدن و دعا كردن را می‌رساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمی‌رساند، بلكه هرگاه یادی از امام شود، باید برخاست و دعا كرد و نیز علاوه بر این در روایت دوم دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.
امام صادق(ع) سبب این كار را فرموده است: «زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به كسانی كه دوستش دارند، زیاد است، هركس او را به این لقب ـ كه اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را می‌رساند ـ یاد كند، امام به او نظر می‌كند و از جمله چیز‌هایی كه نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او است.(منتخب الاثر، ص641).
از این روایت معلوم می‌شود، برخاستن، نشان تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است و در مورد روایت دوم نیز هر چند كلام امام نیست، اما برداشت راوی ـ به عنوان كسی كه حاضر در مجلس است ـ همین تواضع است. راوی می‌گوید: «وتواضع قائماً» یعنی برای تواضع، امام به پا خاست. پس برای بزرگ شمردن امام و كوچك انگاشتن خود، چنین عملی انجام می‌شود

aseman

عضو آشنا

 

یه سوال دیگه مطرح می شود ایا واجب است یا مستحب و اینکه اگه بلند نشم به ایشان بی احترامی کردم

گمنام

همکار علمی انجمن کلام

بر همه ارادتمندان حضرت مهدی علیه السلام لازم است که به هنگام شنیدن نام ها و القاب آن حضرت، بویژه
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است .
بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری نمودنش مهیا باشند .
نام مبارک «قائم » از جا برخیزند و نسبت به امام خود ادای احترام کنند .
روایت شده است که روزی در مجلس حضرت صادق علیه السلام نام مبارک حضرت صاحب الامر علیه السلام برده شد، امام ششم به منظور تعظیم و احترام نام آن حضرت از جای خود برخاسته قیام فرمود .
همچنین نقل شده است: زمانی که «دعبل خزاعی » قصیده معروف خود در وصف اهل بیت، علیهم السلام، را در پیشگاه امام رضا علیه السلام می خواند، آن امام با شنیدن نام حضرت حجت علیه السلام از جای برمی خیزد، دست خود را به نشانه تواضع بر سر می گذارد و برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا می کند .
برخاستن به هنگام شنیدن نام امام مهدی علیه السلام می تواند به معنای اعلام آمادگی برای یاری و نصرت آن حضرت و همچنین اعلام درک حضور و شهود آن حضرت باشد

روشن

کارشناس پاسخگوي کلام

بلند شدن به احترام افراد از نماد های احترام و تکریم و تعظیم برای اشخاص بلند مرتبه است و انجام این عمل با شنیدن نام خاص حضرت یعنی " قائم " یکی از سنت هاییه که بین شیعیان اون حضرت وجود داره و هم روایت در این باره هست و هم اینکه ائمه ما وقتی نام خاص حضرت مهدی (عج )آورده شده چنین کاری انجام داده اند.
اما اینکه واجبه یا مستحب ...
واجب عقلی میتونه باشه !
یعنی عقل حکم میکنه وقتی خبر این مسئله بهمون رسیده و معصوم هم این کار رو انجام داده خوب ما هم انجام بدیم.

مخالف

عضو آشنا

 

چرا برای معصومین دیگرتون چنین احتراماتی قائل نیستید یعنی ارزش و مقام آنها کمتر بوده است؟

دلایلی همين که آوردید تماما دلایل نقلی بود ایا دلیل عقلی هم برای این کارهاتون دارید یا تقلید می باشد ؟

کاوه

مدیر انجمن تاريخ

با سلام و تشکر از مخالف گرامی
بلند شدن یا دست گرفتن در هنگام بردن نام خاص حضرت مهدی علیه السلام سنتی بوده که از ائمه به ما رسیده است . نخست امام رضا علیه السلام زمانی که نام مبارک حضرت مهدی و لقب خاصشان برده شد از جا برخاست و دست بر سر مبارکش قرار داد پس ما این مساله را از ائمه آموخته ایم و درباره دیگران از ائمه ،چنین حالتی از خود این ائمه دیده نشده است .
با تشکر

 

صدیق

مدير انجمن كلام

 

سلام دوست عزیز


 

در خصوص این سؤال، علاوه بر نکاتی که دوستان و کارشناسان محترم اشاره نمودند نکاتی دیگر و از زوایه ای دیگر، قابل طرح است در این مجال، اجمالاً به چند نکته اشاره می کنیم:

 

اولاً؛ ارزش و احترام و جایگاه همۀ امامان معصوم (ع) به یک قدر و اندازه است، "کلهم نور واحده" همه این بزرگواران یک نور و حقیقت واحدند. و طبق آیات قرآن (آیۀ تطهیر و آیۀ اطاعت و ...) و توصیه نبی مکرم اسلام نسبت به اهل بیت (ع) شأن و مقام امامان (ع) برابر بوده و در میزان اطاعت و محبت و احترام به ایشان به یک اندازه توصیه شده است.(1) پس اگر تفاوتی در میزان احترام و ابراز محبت ما نسبت به ایشان دیده می شود مربوط به عملکرد حود ماست که بسته به سطح معرفتی افراد نسبت به این ذوات مقدسه متفاوت است. نه اینکه درجات و مراتب ایشان از لحاظ عصمت و شأن و مرتبه متفاوت بوده و یا اسلام احترام و اکرام و ابراز محبت به برخی از این بزرگواران را تخصیص کرده باشد.

البته نباید از برخی فضائل و مناقبی که برخی امامان ما واجد آن بوده اند و به همین دلیل چهرۀ ایشان، در تاریخ، از ویژگی و برجستگی خاصی برخوردار شده و همین امر، موجب شناخت و معرفت بیشتری در بین شیعیان گردیده غافل ماند، نظیر فضیلت های بخصوص و منحصر بفرد صدیقۀ طاهره (س)، فضیلت های خاص الخاص امیر مؤمنان علی (ع)، قیام تاریخی و خونین اباعبدالله الحسین (ع) و ...

ثانیاً؛ بی شک، بدلیل حساسیت مسأله و اهمیت ویژه ای که اقدام و عمل برخی امامان (ع) در آن مقطع زمانی حساس، بسته به شرایط زمانی خویش داشته، و نیز رسالت سنگینی را در احیاء دین بدوش می کشیده اند. از اینرو کانون توجه و تأیید و تأکید امامان دیگر قرار گرفته و ایشان برای زنده نگه داشتن پیام های آن حرکت حقیقت مدارانه، در اذهان و دلهای مؤمنان و انتقال آن به نسل های آینده به هر مناسبتی یاد آن را بزرگ داشته اند.(2)نظیر، غربت و مظلومیت علی (ع)، غصب خلافت، ظلم و تعدی به صدیقۀ طاهره، قیام عاشورای اباعبدالله الحسین (ع) و اسارت امام سجاد و کاروان عاشورا ...

مسألۀ امام عصر (عج)، غیبت صغری و کبرای ایشان و رسالت مهم و سرنوشت ساز آن بزرگوار نیز از همین مصادیق است که بدلیل اهمیت بسیار آن، کانون توجه سایر امامان (ع) قرار گرفته و این امر به شناخت و معرفت بیشتر مردم نسبت به ایشان منجر شده که در نوع مواجهه و ارتباط گیری و توسل و عشق ورزی و ابراز محبت به ایشان بسا تأثیر گذار بوده است.

ثالثاً؛ طبق آموزه های دینی، امام عصر (عج) اگر چه اکنون در پس پردۀ غیبت است اما واسطۀ فیض الهی در زمین بوده و چون خورشیدی، که از پشت ابرها همۀ عالم را از فیض وجود خویش بهره مند می سازد، از پس پردۀ غیبت، جهان و جهانیان را از نور عالمتاب خویش مستفیض می نماید. و این روح انتظار و احساس نیاز، به تنهائی کافی است که موجب علقه و انس و الفت و ارتباط شدید تری بین ایشان و مؤمنان گردد.

رابعاً بلند شدن برای حضرت قائم به صرف شنیدن نام مبارک ایشان، علاوه بر دستور و توصیه و یا سنتی از جانب ائمۀ معصومین (ع)، می تواند از این جهت نیز باشد که چون شیعیان در زمان غیبت حضرت را حاضر و ناظر بر خویش می دانند و با وجود اینکه آنحضرت از منظر ایشان غایب است اما بر شیعیان خویش عنایت دارد از اینرو نظیر آنکه به محض ورود بزرگی و یا در حضور آن بزرگ به رسم ادب و احترام می ایستند. با شنیدن نام مبارک حضرت، احساس حضور نموده و به احترام بپامی خیزند.

و یا می تواند، بلند شدن برای قائم (عج)، علاوه بر احترام، نوعی اظهار آمادگی و استواری شیعیان برای قیام و ظهور حضرت حجت باشد. و نوعی رفتار خاص برای ترویج روح انتظار در بین منتظران و جامعۀ دینی و یا نوعی تبلیغ روانی و تزریق ناامیدی علیه دشمنان دین و مکتب و معاندان، به این معنا که منتظران حضرت قائم (عج) آماده و استوار و پا در رکاب حضرت اند.

در پایان گفتنی است: در حقیقت آنها که اهل معنا و معرفتند و به کلام "کلهم نور واحده" اعتقاد عمیق و استواری دارند بدلیل شناخت کامل نسبت به شأن و رتبۀ این ذوات مقدسه، برای همۀ ایشان احترام و اکرام یکسانی قائلند اگر چه ممکن است به دلیل تبلیغ و ترویج اقدام و رسالت مهم احدی از امامان (ع) این عشق و محبت در بیرون بروز و ظهور بیشتری داشته باشد. که این مسأله، بسته به شرایط و اهمیت موضوع در هیچ قاموسی ناپسند نیست. هم دلیل و حجت شرعی و هم عقلی دارد.

پاورقی

1. اشاره به حدیث ثقلین (کتاب الله و عترتی اهل بیتی)، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که مصادیق آن امامان معصومند را در کنار قرآن و حق آنها را هم سنگ قرآن معرفی می کند.

2. البته این مطلب که هر امامی اگر در شرایط زمانی امام دیگر قرار می گرفت، همان اقدامی را در پیش می گرفت که امام همان زمان، بدان عمل نمود، حجتی دیگر، بر بیانی است که اشارت نمودیم. (کلهم نور واحدة) مثلاً اگر امام حسین (ع) هم در شرایط امام حسن (ع) بود صلح را اختیار می نمود و بالعکس.

منبع : گفتگوي ديني

http://www.askdin.com/showthread.php?t=855

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

در اين روزها، نويسندگان زيادي اقدام به مشخّص كردن زمان ظهور امام زمان(ع) كرده‌اند. اين خود، نشان‌دهندة اشتياق و لحظه‌شماري مردم براي زودتر تحقّق يافتن بشارت‌هاي نبوي(ص) است كه طبق آن، صفحات تاريخ دگرگون مي‌شود و جهت حركت بشريّت را از ستم و بي‌عدالتي به سمت عدالت و دادپروري تغيير مي‌دهد. اين کار، يا از عشق زيادشان به حضرت بقيّـةالله(ع) سرچشمه مي‌گيرد يا از ناآگاهي آنها از حقايق واقعي.

حقيقتي كه بايد بدان توجّه داشت، اين است كه ائمة اهل‌بيت(ع) با وجود آنكه بسيار، از امام مهدي(ع) سخن گفته و ويژگي‌هاي دوران ايشان و نشانه‌هاي ظهورش را برشمرده‌اند، امّا از بيان زمان ظهور خودداري كرده و حتّي مردم را از مشخّص كردن زمان خاصّي براي ظهور ايشان، نيز نهي كرده‌اند. امامان(ع) به ما دستور داده‌اند، هر كس را که از زمان ظهور خبر مي‌دهد، تكذيب كنيم، زيرا زمان ظهور يكي از اسرار الهي است كه خداوند بزرگ، با حكمتي، آن را از مردم پوشيده و پنهان نگاه داشته است.

در زير برخي نمونه‌هاي توقيت و تعيين كردن زمان ظهور را بيان مي‌كنيم:

1. عبد محمّد حسن، در كتاب خود: «اقترب الظّهور» با استناد به برخي احاديث اهل‌بيت(ع) و تطبيق آن با اوضاع و احوال جهان مي‌نويسد: «زمان ظهور امام نزديك شده است و امام در روز شنبه 10 محرم سال 1429 ق. برابر با 19 ژانوية 2008 م. ظهور مي‌كند». او در كتاب خود، به برخي نشانه‌هاي پيش از ظهور و زمان روي دادن آن اشاره مي‌كند. از جمله:

ـ 18 ژوئن تا 24 ژوئن 2007، بارش بسيار زياد باران؛

ـ 21 جولاي 2007، روز جمعه،‌ روز خروج سفياني؛

ـ 4 اكتبر 2007، شب جمعه در شب قدر، صيحه و نداي آسماني با صداي جبرئيل؛

ـ 19 دسامبر 2007، كشتار كوفه به دست سفياني؛

ـ 3 ژانويه 2008، كشته شدن نفس زكيّه در مكّه؛

ـ 24 ژانويه 2008، خسف بيداء؛

ـ اوّل اكتبر 2008، نزول حضرت عيسي(ع)؛

ـ 17 اكتبر 2008، فتح قدس.

2. جابر البلوشي، در کتاب خود: «ظهور الامام المهدي(ع) عام 2015 م. نبوءةٌ قرآينة» ظهور امام(ع) را در روز شنبه، دهم ماه محرم سال 1437 ق. بر اساس علم اعداد و حروف و با توجّه به آيات قرآن دانسته است. او بسياري از حوادث ظهور و وقت وقوع آن را بيان كرده است، از جمله:

ـ 2010 م، ترسيم مرزهاي هميشگي اسرائيل، خروج آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها از عراق؛

ـ 2014 م، يك سيارة بزرگ به زمين برخورد مي‌كند و باعث به وجود آمدن طوفان‌ها، زمين‌لرزه‌ها و سيل‌هاي زيادي در تاريخ 21/3/2014 مي‌شود؛

ـ 1436 ق. خروج سفياني، خراساني و يماني؛

ـ 2018 م، نزول حضرت مسيح(ع)؛

ـ 2019 خداوند ايالات متّحدة آمريكا را با دو طوفان و با يك سيارة كوچك (شهاب سنگ) نابود و ويران مي‌كند.

3. فارس فقيه، در جزوه‌اي که تحت عنوان «أنت الان في عصر الظّهور؛ تو، اکنون در عصر ظهوري» تهيه كرده، نام شخصيّت‌هاي دوران ظهور مانند خراساني، يماني، شعيب بن صالح و ... را مشخّص كرده، برخي از شخصيّت‌هاي كنوني را با آن تطبيق داده و آنها را يماني، خراساني و... دانسته است. وي همچنين جزوة ديگري به نام «جميع الأديان تقول أنّه عصر ظهور؛ همة اديان مي‌گويند اكنون دوران ظهور است» منتشر کرده است.
 

4. ماجد المهدي، صاحب كتاب «بدأ الحرب الأمريكية ضدّ الإمام المهدي(ع)» در مورد تعيين زمان ظهور در فصلي از آن نوشته است: «آيا تعيين كردن زمان ظهور مبارك ايشان، حرام و نهي شده است؟ روايت‌ها و عقل اين را نفي مي‌كند». او سپس به بررسي موضوع تعيين زمان ظهور مي‌پردازد و مي‌گويد: «حتّي دشمنانمان، از نزديك بودن زمان ظهور، آگاه هستند در حالي كه ما مي‌خواهيم با دلايل واهي و نادرست، سر خود را مانند کبک زير برف كنيم».2
 

5. سيّد محمد علي طباطبايي در كتاب خود: «مائتان و خمسون علامة؛ دويست و پنجاه نشانه»، زمان‌هايي را به عنوان سال ظهور مشخّص كرده است و در فصل يازدهم آن، براساس محاسبة ابجدي زمان ظهور، گفته است: «اينها تنها مي‌تواند يك احتمال باشد».3
 

6. سيّد حسين حجازي نويسندة كتابي با عنوان: «إستعدّوا فإنّ الظّهور قريب؛ آماده باشيد، ظهور نزديك است»، نوشته است: «بدون اينكه تاريخي براي فرج تعيين كنيم، با مطالعة اين كتاب و پس از تأمل، انديشه و درنگ به اين نتيجه مي‌رسيم كه زمان ظهور نزديك است و به طور دقيق‌تر بايد بگوييم كه حتّي سالمندان ما هم بايد آروزي ديدار مولايمان را در زمان حيات خود داشته باشند».
 

تعيين كردن زمان ظهور يا نشانه‌هاي آن، در بين اهل سنّت نيز مصاديقي داشته است؛ ازجمله:
 

7. احمد عبدالله زكي عميش5 در مصر، در كتاب خود: «إنّ المهدي المنتظر علي قيد الحياة؛ مهدي منتظر در قيد حيات است» 12 دليل ذكر كرده كه براساس آن، مهدي موعود اسلامي، در قيد حيات است. او در كتاب خود، سال 1430 ق. را سال قيام مهدي(ع) مي‌داند. وي گفته است حداكثر تا سال 1430 ق. مهدي امين خروج مي‌كند.6

8. بسّام نهاد جراد، در فلسطين، در كتابي تحت عنوان: «زوال اسرائيل عام 2022 نبوءة أم صدف رقمية» مسئلة نابودي اسرائيل را در سال 2022 م. با ظهور امام مهدي(ع) مرتبط مي‌داند.

دلايل تعيين كنندگان زمان ظهور:
 

تعيين‌کنندگان وقت ظهور هيچ‌گونه ايرادي براي تعيين زمان ظهور نمي‌بينند، نه حرمتي و نه هيچ‌گونه نهي‌اي. آنها مي‌گويند:

1. احاديث و روايات شريفه‌اي كه تعيين زمان ظهور را نهي مي‌كنند، عام و مطلق نيستند، بلكه منظور آنها تكذيب كساني است كه توقيت را به اهل‌بيت(ع) نسبت مي‌دهند و درحقيقت، توقيت منسوب به ايشان(ع) به دروغ را نهي كرده است. يعني كساني كه زماني براي ظهور تعيين مي‌كنند، صرفاً اگر آن زمان و گفتة خود را به اهل‌بيت(ع) نسبت دهند، دروغ‌گو هستند، زيرا امامان(ع) در گذشته، زماني براي آن مشخّص نكرده‌اند و در آينده نيز زماني را تعيين نمي‌كنند.

2. روايتي وجود دارد كه ثابت مي‌كند ائمّة اهل‌بيت(ع)‌ زمان ظهور را بيان كرده‌اند،
خداوند بداء پيش آورده و زمان ظهور را تغيير داده است. به عنوان مثال، در روايتي آمده است: «ابوحمزة ثمالي گفت: از امام محمّد باقر شنيدم، فرمود: اي ثابت، خداوند، زمان اين امر را در سال 70 هجري تعيين كرده بود، زماني كه حسين(ع) كشته شد، امّا غضب خداوند شدّت يافت و آن را به سال 140 به تأخير انداخت، هنگامي كه ما در مورد آن با شما سخن مي‌گوييم شما آن را منتشر و فاش مي‌كنيد و پرده و نقاب را برمي‌داريد و به همين دليل، خداوند پس از آن، زماني را معين نفرموده است. ابوحمزه مي‌گويد: در مورد آن با امام جعفر صادق(ع) سخن گفتم و ايشان فرمود: «درست است، اين‌گونه بوده است».8 اين روايت روشن و صريح است و همان‌گونه كه ماجد المهدي مي‌گويد، اگر توقيت و تعيين زمان ظهور، حرام يا ممنوع بود، آيا امكان دارد معصومي مرتكب فعل حرام و ممنوع شده باشد؟
 

3. روايات زيادي از اهل‌بيت(ع) نقل شده كه مردم را از نام‌گذاري يا نام بردن امام زمان(ع) نهي مي‌كند و از روايات مختلف درمي‌يابيم كه حتّي بردن نام امام مهدي(ع) نيز ممنوع و نهي شده و از نظر شرعي حرام است9. جدا از اين، يك روايت وجود دارد كه افرادي را كه در ميان مردم نامي بر او مي‌گذارند لعن كرده است. با توجّه به اين مطالب، بايد گفت همة ما ملعون هستيم زيرا ما شب و روز نام‌هايي را براي ايشان به كار مي‌بريم. در گردهم‌آيي‌ها، بر منبر مسجدها و حسينيه‌ها و در اينترنت، چه كسي از ما نام شريف ايشان را نمي‌داند؟!

حال، ما چگونه مي‌توانيم اين احاديث را با احاديث و روايات زيادي از اهل‌بيت(ع) كه نام امام مهدي(ع) را ذكر كرده‌اند، در كنار هم بگذاريم؟ و حتّي يك حديث اهل‌بيت از پيامبر(ص) نقل كرده‌اند كه نام دوازده امام بعد از خودشان را ذكر كرده است. با خواندن اين حديث متوجّه مي‌شويم كه نام امام مهدي(ع) «م‌ح‌م‌د» بن امام حسن عسکري است و با توجّه به اين، توقيت را نيز مي‌توان از اين باب دانست و آن را جايز شمرد.

4. شيخ كليني در كتاب «الكافي» هشت باب را به صاحب‌الزّمان(ع) اختصاص داده كه ششمين باب تحت عنوان «مكروه بودن توقيت» است. كليني در اين باب، دو خبر از امام باقر(ع) و پنج خبر از امام جعفر صادق(ع) در نفي مسئلة توقيت ظهور امام ذكر كرده امّا چرا تعيين زمان ظهور را مكروه دانسته است، نه حرام؟ ماجد المهدي سؤال مي‌كند: چرا شيخ كليني اين باب را تحت عنوان مكروه بودن توقيت آورده نه حرام و ممنوع بودن توقيت؟

نهي توقيت؛ روايات و عقل
 

برخي ادّعا مي‌كنند که تعيين زمان ظهور امام(ع) امكان‌پذير است. با پژوهش و بررسي ادلّة شرعي و عقلي، در مي‌يابيم كه نهي توقيت از جمله اموري است كه در بسياري از اخبار و روايات بر آن تأكيد و توصيه شده است که اعلام زمان ظهور، امري الهي است. از برخي اخبار اين‌گونه دريافت مي‌شود كه هر كس زماني براي ظهور آن حضرت معين كند، در حقيقت در علم خداوند شريك شده است امّا بايد دانست، حكمت الهي چنين اقتضا كرده كه زمان ظهور ناشناخته و نامعلوم و از مردم پوشيده باشد؛ همانند امور ديگر مانند شب قدر يا زمان مرگ. علّت نهي توقيت يا تعيين و مشخّص كردن روز ظهور، به وجود حكمتي الهي و اسرار زيادي باز مي‌گردد كه سيره و زندگي‌نامة ايشان را در بر گرفته است، مانند مسئلة غيبت. با توجّه به اين، از نظر نگارنده راز اصلي توقيت، اين است كه از امور غيبي است. به همين دليل، ما در ادامة اين پژوهش در شماره‌هاي بعدي سعي مي‌كنيم برخي از حكمت‌ها و دلايل نهي توقيت و راز پوشيده نگاه داشتن زمان ظهور را براي خوانندگان گرامي، روشن سازيم.

مجتبي الساده

مترجم: سيّد شاهپور حسيني

ماهنامه موعود شماره109

پي‌نوشت‌ها:

1. پژوهش ارائه شده در اوّلين كنفرانس علمي در مورد امام مهدي(ع) كه مركز الدراسّات التخصيصيـ في الامام المهدي(ع) در تاريخ 22 تموز 2007 در نجف اشرف آن را برگزار كرد.

2. اين پژوهش در تاريخ 10/12/2006 در سايت شبكة هجر الثقافية منتشر شد.

3. مائتان و خمسون علامـ، ص 184.

4. استعدوا فان الظهور قريب، ص 8.

5. منبع و انديشمند مصري، دارندة مدرك ليسانس مطالعات اسلامي و زبان عربي، دانشكدة دارالعلوم، دانشگاه قاهره.

6. كتاب المهدي المنتظر علي قيد الحيا، مراجعه كنيد دليل دهم.

7. مراجعه كنيد كتاب: اقترب الظّهور؛ عبد محمّد حسن، ص 14 و پژوهش: هل التوقيت للظهور المبارك محرم أو منهي عنه؟؟ الروايات و العقل ينفي هذا؛ ماجد المهدي، پايگاه اينترنتي شبكه هجر الثقافية تاريخ 10/12/2006

8. غيبـ نعماني، ص 197، غيبـ طوسي، ص 287، المعجم الموضوعي لأحاديث المهدي، ص 767.

9. سيّد محمّد حسيني شيرازي در كتاب خود تحت عنوان الامام المهدي(ع) گفته است: گفته شده ذكر نام ايشان در زمان غيبت جايز نيست، امّا سخن غير متيقني است زيرا شرايط سياسي زمان امام عسكري(ع) و پس از آن، اجازه ذكر نام شريف ايشان را نمي‌داد زيرا عبّاسيان و امثال اينها، تلاش مي‌كردند ايشان را از يادها ببرند و ايشان را به قتل برسانند و تصوّر مي‌كردند مي‌توانند نور خداوند را خاموش كنند. امّا ظاهراً ذكر نام ايشان در اين زمان جايز است. هرچند تمام حكمت‌هاي عدم ذكر نام ايشان در آن زمان براي ما روشن نشده است جدا از اين، در مورد حرمت نام‌گذاري و حرمت ذكر نام شريف ايشان نيز اختلاف نظر وجود دارد. در دوران متأخر، مشهور اين است كه ذكر نام ايشان جايز است و حرمت نام‌گذاري مربوط به زمان غيبت صغرا است و آن هم علل داشته كه ما آن را ذكر كرديم. به نظر ایشان، آن‌گونه كه در موسوعة الفقه، ج 93، كتاب المحرمات، ص 198 آمده: تسميّة امام غايب(ع)، به نام م‌ح‌م‌د، ظاهراً نام بردن از ايشان با اين نام حرام نيست، قول به حرام بودن آن مشكل است هر چند احتياط در ترك آن است.

10. كمال‌الدّين، ص440.

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کلاس اول خواندیم ” آن مرد در باران آمد ” …

اکنون می فهمیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد …

چه انتظار عجيبي! تو بين منتظران هم، عزيز من، چه غريبي!

عجيب تر كه چه آسان، نبودنت شده عادت، چه بي خيال نشستيم

نه كوششي نه وفايي

فقط نشسته و گفتيم: خدا كند كه بيايي ...!

شايد آن روز كه سهراب نوشت: تا شقايق هست زندگي بايد كرد.

خبري از دل پر درد گل ياس نداشت.

بايد اين طور نوشت: چه شقايق باشد، چه گل پيچك و ياس،‌ جاي يك گل خاليست،

تا نيايد مهدي، زندگي دشوار است.....

شب نيست كه آهم به ثريا نرسد

 از چشم ترم آب به دريا نرسد

 مي‌ميرم از اين لحظه كه آيا روزي

 ديدار به ديدار رسد يا نرسد.

خوشا به حال آنان كه دركلاس انتظارحتي يك جمعه هم غيبت ندارند.

هنوزم انتظارو انتظار است // هنوزم دل به سینه بی قرار است

هنوزم خواب میبینم به شبها // همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که جمعه آید روزی // و این پایان خوب انتظار است

ـ تك سوار غربت آدينه‌ها / مانده تنها در ميان سينه‌ها

ـ زپرده برون آي دلم غرق تمناست

تقصير دلم نيست تماشاي تو زيباست.

ـ هيچ سنگي سنگ صبورت نشود/ تنها تكيه بر كعبه بزن كعبه تحمل دارد.

ـ امان از آن زماني كه بيافتد

به روي نامه‌اي چشمان مهدي

دلش مي‌گيرد و با چشم گريان

بگويد: اين هم از ياران مهدي

اگر به ديدن يوسف بريده شد انگشت

جمال يوسف زهرا هزار يوسف كشت

اگر با آمدن آفتاب از خواب بيدار شويم، نمازمان قضاست!

- وعده‏ ديدار نزديک است ‏ياران مژده باد روز وصلش مي‏رسد، ايام هجران مي‏رود

- دامن پر از ستاره كنم شب ز اشك چشم چون بنگرم به ماه و كنم ياد روي تو

- محض يار مهربان آن مونس و آرام جان ناله از دل سر دهم وز هجر او اشکم روان

- كوري اگر ز عيسي چشمش بشد سلامت بر جمله درد عالم مهدي بود شفايي

- اي منتظر، غمگين مباش قدري تحمل بيشتر گردي به پا شد از افق گويا سواري مي‌رسد

- آقا! قنوت سبز نمازم به التماس در آمد چه مي‌شود که مرا خيري از دعاي تو باشد

- بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز که آخرين گل سرخ از همه خبر دارد

خدا کند که مرا با خدا کنی آقا !

ز قید و بند معاصی رها کنی آقا !

دعای ما به در بسته می خورد ، ای کاش !

خودت برای ظهورت دعا کنی آقا!

دارد زمان آمدنت دير مي شود ...

دارد جوان سينه زنت پير مي شود ...

تقصير گريه هاي غريبانه شماست ...

دنيا غروب جمعه چه دلگير مي شود...

مني که مايه ننگم به حد رسوايي

چگونه از تو بخواهم به ديدنم آيي

چو خويش يار تو ديديم چه نيک فهميدیم

عزيز فاطمه مهدي چه قدر تنهايي

من به آمار زمین مشکوکم...!!!

اگر این سطح پر از آدمهاست،

پس چرا یوسف زهرا تنهاست؟!

یوسف زهرا!

گذشته سن حضورت ز سن نوح، ولی...

شمار مردم کشتی نکرد تغییری...!

باز هم آدينه‌اي آمد ولي مهدي كجاست؟

يك نفر مي‌گفت مهدي جمعه‌ها در كربلاست...!

در راه عزيزي است كه با آمدنش

هر قطب ‌نما ، قبله‌ نما خواهد شد...!

اي روح تو آسماني و جانت پاك

ازپرتو نورت شده روشن افلاك

بيچاره شديم از نبودت اي دوست

يا سيدنا متي ترانا ونراك

مهدی جان ! گر طبیبانه بیایی به سر بالینم،

به دو عالم ندهم لذت بیماری را...!

هر چند که خسته ایم از این حال؛ نیا!

شرمنده،اگر ندارد اشکال ؛ نیا!

ما خط تمام نامه هامان کوفی ست

آقــای گـُـلـم ؛زبـان مـن لال ، نـیا!

آقا نيا! كه در دل سنگي مردمان

جايي براي ساختن آشيانه نيست!

با گناهاني كه از خود ساختيم ، ما ظهورت را عقب انداختيم...!

غروب پنجشنبه بي قرارم / شبيه جمعه ها چشم انتظارم

فقط يك جمعه مي آئي ولي من / تمام جمعه ها را دوست دارم ...

دلی دارم که رسوای جهان است

گرفتار بتی ابرو کمان است

نگاهم سوی طاووسی بهشتی است

که نامش مهدی صاحب الزمان است

اسیر پنجه ی دردیم بی تو

نگاه نرگسی زردیم بی تو

اگر چشم انتظار تو نبودیم

در این دنیا چه می کردیم بی تو . . .

ای سوی تو عالم نگران ادرکنا

شد دوری تو به ما گران ادرکنا

طغیان ستم گذشت از حد مهدی

ای ریشه کن ستمگران ادرکنا . . .

در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی

من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری

در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی . . .

ما منتظران لحظه دیداریم

از عطر گل محمدی سرشاریم

این حرمت و عزّت و سر افرازی را

از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم

ماییم و دلی زعشق رویت سرشار

ای مرد خدا! سوار آیینه تبار

هر فاصله ترجمان دلتنگی ماست

بازآ و همه فاصله ها را بردار . . .

دل گفت: زراه آشنا می آیی

از جاده سرخ کربلا می آیی

یک روز ز روزهای زیبای خدا

یک روز به دلجویی ما میآیی . . .

قائم آل نور، یا مهدی

عطر سبز حضور، یا مهدی

تا همیشه صبور می مانیم

در هوای ظهور، یا مهدی . . .

ما زمزمه حضور را می فهمیم

معنای زلال نور را می فهمیم

از بس که به داغ انتظارت ماندیم

ای باوردل! ظهور را میفهمیم . . .

ماندیم به داغ انتظارت، مددی

ما و غم ودرد بی شمارت، مددی

دلخسته از این غمی که در ریشه ماست

در آرزوی فجر بهارت، مددی . . .

تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد

دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود

ذكر تعجيل فرج رمز نجات بشر است //ما بر آنيم كه اين ذكر جهاني بشود.///

کسی آرام میاید

نگاهش خیس عرفان است

قدمهایش پر از معنا

دلش از جنس باران است

کسی فانوس بر دستش

بسان نور میاید

امید قلب ما روزی ز راه دور میاید

سر خوش آن روزی که آن بانی نور

از کنار کعبه بنماید ظهور

قلب ها را مهر هم عهدی زند

از حرم بانگ اناالمهدی زند

مهدیا!! زهرا صدایت میزند... تا كی صبوری؟؟!!!

ای راحت دل، قرار جانها برگرد

درمان دل شکسته ما، برگرد

ماندیم در انتظار دیدار، ای داد

دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .

از آب هم زلال تر، از ماه ، ماه تر

من هم که منتظر ترم امشب ، نگاه تر

او پاک مثل برف و حتی سپید تر

من از تمام منتظران رو سیاه تر

آقا جان من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد با انتظارهای فراوانم از شما!

گرچه من سرباز هیچ و ساده ام

سرخوشم مهدی بود فرمانده ام

گرچه مهدی بود غایب ولی

سرخوشم بر نایبش سید علی . . .

مـژده‌ی آمـدنت قیمـت جـان می‌ارزد

تاری از موی تو آقـا به جهـان می‌ارزد . . .

ای طبیبا بسر بستر بیمار بیا بهر دلداری دلسوخته زار بیا

تو که دل را به نگاهی بربودی زکفم بپرستاری بیمار دل افکار بیا . . .

به امید ظهورش . . .

ای منتظران گنج نهان می آید

آرامش جان عاشقان می آید

بر بام سحر طلایه داران ظهور

گفتند که صاحب الزمان می آید . . .

هر کجا سلطان هست، دورش سپاه و لشگر است

پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر است؟!

با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور

بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است . . .

شعبان رسید خبر از تو باز ، نه

جانم به لب رسید خبر از تو باز، نه

این جمعه هم به زمزمه انتظار تو

با تاب و تب رسید خبر از تو باز ، نه

ارباب زمین، امیر مریخ، بیا / تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا

از قول همه منتظران می گویم / ای پیرترین جوان تاریخ بیا . . .

مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند / همه ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند

چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم / شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند . . .

 

وقتی میگیم خدا کند که بیایی شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .

التماس دعای فرج

ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد / ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت. . .

ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست.

جهنمی که اگر نیک بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید.

آری ای دوست ! تا زمانی که بهشت ظهور نکرده است من و تو مقیم جهنمیم . . .

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود / عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی که نه دور است ونه دیر / مهربانی حاکم کل مناطق می شود

.

مهدی جان بیا و دنیاى دل را به بوى خوش فطرت پر کن.

دل‏هایى که همواره در سرزمین نیمه شب تو را مى‏خوانند

و به عشق تو در آسمان مکاشفه پرواز مى‏کنند . . .

این صفحه را به اشتراک بگذارید

نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀



در روايات‌ بسياري‌ جهان‌ پس‌ از ظهور به‌ تصوير کشيده‌ شده‌ است‌؛ که‌ در اينجا به‌ برخي‌ از آنها اشاره‌ مي‌کنيم‌؛

1حکومت‌ واحد جهاني‌

پيامبر، صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله‌:

سوگند به‌ آن‌ کس‌ که‌ مرا مژده‌آور راستين‌ قرار داد، اگر از عمر جهان‌، جز يک‌ روز نماند، خداوند همان‌ يک‌ روز را بس‌ دراز دامن‌ کند، تا فرزندم‌ مهدي‌ خروج‌ نمايد. پس‌ از خروج‌ او، عيساي‌ روح‌ الله‌ فرود آيد، و در پشت‌ سر وي‌ نماز گزارد. آنگاه‌ زمين‌ با فروغ‌ پروردگار خويش‌ روشن‌ شود و حکومت‌ مهدي‌ به‌ شرق‌ و غرب‌ گيتي‌ برسد.

2رشد عقلاني‌

امام‌ باقر، عليه‌السلام‌:

قائم‌ ما، به‌ هنگام‌ رستاخيز خويش‌، نيروهاي‌ عقلاني‌ توده‌ها را تمرکز دهد. و خفرَدها و دريافتهاي‌ خلق‌ را به‌ کمال‌ رساند.

3شادابي‌ و صفاي‌ زندگي‌

پيامبر، صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله‌:

مهدي‌، در امت‌ من‌ خواهد بود. در آن‌ روزگار، آسمان‌، باران‌ فراوان‌ ببارد و زمين‌ هيچ‌ روييدني‌ را در دل‌ نگاه‌ ندارد.

امام‌ علي‌، عليه‌السلام‌:

اگر قائم‌، بپاخيزد، آسمان‌ ـ چنانکه‌ بايد ـ باران‌ بارد و زمين‌ گياه‌ روياند. کينه‌ها از سينه‌ها بيرون‌ رود. حيوانات‌ نيز با هم‌ سازگاري‌ کنند. در آن‌ روزگار، زن‌، با همة‌ زيب‌ و زيور خويش‌، از عراق‌ در آيد و تا شام‌ برود، نه‌ جايي‌ زميني‌ بي‌ سبزه‌ بيند و نه‌ درنده‌اي‌ او را نگران‌ سازد.

4مساوات‌

پيامبر، صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله‌:

ـ ابو سعيد خفدري‌ مي‌گويد: پيامبر، صلّي‌اللّه‌عليه‌وآله‌، فرمود: «به‌ مهدي‌ بشارتتان‌ مي‌دهم‌. او به‌ هنگام‌ اختلاف‌ مردمان‌، از ميان‌ امت‌ من‌ انگيخته‌ مي‌شود... ساکنان‌ آسمان‌ و زمين‌ از او خشنود خواهند بود. او مال‌ را بدون‌ خرده‌ تقسيم‌ مي‌کند» ـ مردي‌ پرسيد: منظور چيست‌؟ فرمود: «ميان‌ همه‌، مساوي‌»

امام‌ باقر، عليه‌السلام‌:

مهدي‌، ميان‌ مردم‌ ـ در تقسيم‌ اموال‌ ـ به‌ مساوات‌ رفتار مي‌کند، به‌ طوري‌ که‌ ديگر نيازمند و محتاجي‌ يافت‌ نمي‌شود.

5بي‌نيازي‌ همگاني‌

امام‌ صادق‌، عليه‌السلام‌:

به‌ هم‌ بپيونديد. به‌ يکديگر نيکي‌ روا داريد و مهرباني‌ کنيد. سوگند به‌ آن‌ کس‌ که‌ دانه‌ را در دل‌ خاک‌ شکافت‌ و جان‌ انسان‌ را آفريد، روزگاري‌ برسد، که‌ کسي‌ براي‌ درهم‌ و دينار خويش‌ جايي‌ نيابد، به‌ اين‌ علت‌ که‌ همة‌ مردمان‌، از فضل‌ خدايي‌... بي‌ نياز باشند و مستغني‌.

منبع: «در فجر ساحل‌»
نويسنده:محمد حکيمي‌

نقل از راسخون

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روایات گوناگونى خبر داده است و این احادیث را تنها راویان و محدثان شیعه نقل نكرده اند. بلكه، محدثان بزرگِ اهل سنت نیز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاكم نیشابورى[1] و دیگران احادیثِ آن حضرت را از طریق بسیارى از صحابه و تابعین در كتاب هاى خویش نقل كرده اند.[2]

حتى گروهى از دانشمندان اهل سنت به تواتر احادیث نبوى كه درباره حضرت مهدى(عج) آورده اند، اعتراف كرده اند. در نتیجه، خبر متواتر یقین آور است و كذب هم در آن راه ندارد. از جمله این دانشمندان: گنجى شافعى (متوفاى 658 هـ .ق) در كتاب «البیان فى اخبار صاحب الزمان».[3] ابن حجر عسقلانى (متوفاى 852 هـ .ق) در كتاب «فتح البارى».[4] مؤمن شبلنجى در كتاب «نورالابصار».[5] شیخ محمد صبّان در كتاب «اسعاف الراغبین».[6] شیخ منصور على ناصف در كتاب «التاج الجامع للاصول»[7] و علامه شوكانى كتابى درباره تواتر اخبار امام زمان(عج) به نام «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسیح» نوشته است و در این كتاب پس از نقل احادیثِ حضرت مهدى(عج)، گفته است: «همه احادیثى كه آوردیم، به حد تواتر مى رسد.»[8] و در پایان، ابن ابى الحدید ادعا كرده است كه همه فرقه هاى اسلامى، اجماع و اتفاق دارند كه عمر دنیا پایان نمى پذیرد، مگر پس از ظهور مهدى.[9]

به دنبال شهرت این روایات و مُسلم بودن این امر نزد مسلمانان، در همان قرن هاى نخست و پیش از تولد حضرت مهدى(عج) برخى ادعاى مهدویت كرده اند و تعداد فراوانى از مسلمانان نیز دور آنان جمع شده اند. و آن افراد دروغین را مهدى پنداشته اند و به مهدى بودن آنان ایمان آورده اند.[10] اكنون براى نمونه برخى از احادیث نبوى را بشارت به تولد و ظهور امام زمان(عج) داداه است را بیان مى كنیم:

1-قال النبى(صلى الله علیه وآله): «اسمه كاسمى و اسم أبیه كاسم ابنى و هومن ولد بنتى یظهر الله الحق بهم و یخمد الباطل باسیافهم....[11] اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. خداوند، به دست آنان، حق را آشكار مى كند و با شمشیرهاى آنان، باطل را فرسوده مى كند...».

2- قال النبى(صلى الله علیه وآله): «لاتذهب الدنیا حتّى یقومَ بأمر أُمتّى رجل من ولدالحسین یملأها عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً.[12] دنیا به پایان نمى رسد، مگر این كه مردى از فرزندان حسین(علیه السلام) براى اصلاح امر امّت من، قیام كند و جهان را پر از عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».

3-پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «المهدی من ولدى. اسمه اسمى و كنیته كنیتى أَشبه الناس بی خَلْقاً و خُلْقاً. تكون له غیبه و....[13] مهدى، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و كنیه اش، كنیه ى من است. از حیث خلق و خوى و شكل و صورت، شبیه ترین مردم به من است. براى او غیبتى است...».

4- ابن عباس، از رسول خدا نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «جانشینان و اوصیاى من و حجّت هاى خداوند بر خلق، بعد از من، دوازده نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است.». گفته شد: «یا رسول الله! برادر تو كیست؟». فرمود: «على بن ابى طالب.». گفته شده: «فرزندت كیست؟». فرمود: «مهدى است كه جهان را پر از قسط و عدل مى كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شود. قسم به آن كه مرا مبعوث كرد! اگر از دنیا، فقط یك روز بماند، خداوند آن روز را طولانى كند تا این كه در آن روز، فرزندم مهدى ظهور كند و روح الله عیسى بن مریم نزول كند و پشت سر او نماز بگزارد. و زمین به نور پروردگار او روشن شود و حكومتش شرق و غرب را فراگیرد».[14]

5- در صحیح ابن ماجه آمده است كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: مهدى از ما اهل بیت است. خداوند امر او را در یك شب اصلاح خواهد فرمود.[15]

6- در صحیح ابى داوود آمده است كه على(علیه السلام)از قول رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اگر از روزگار باقى نمانده باشد، مگر یك روز، هر آینه خدا مردى از اهل بیتم را مى فرستد كه جهان را پر از عدل و داد كند. چنان كه، پر از ستم شده باشد.[16]

7- ابن مسعود نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:

اگر نمانده باشد از روزگار، مگر یك روز، هر آینه خدا آن روز را طولانى مى كند تا این كه، در آن روز مردى از امتم و از اهل بیتم را بفرستد كه اسمش همانند اسم من است و زمین را پر از عدل و داد كند. چنان كه، پر از ظلم و ستم شده باشد.

8- در صحیح ترمذى آمده است كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:

مردى از اهل بیتم مى آید كه اسم او اسم من است.[17]

و هم چنین آمده كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانى مى كند كه مهدى در پى آید.[18]

________________________________________

[1]. شیخ منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 310 ـ 327.

[2]. صحیح ابن داوود، ج 2، ص 207.

[3]. گنجى شافعى، البیان فى اخبار صاحب الزمان، باب 11 و لطف اله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، پاورقى، ص 5.

[4]. ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 6، ص 393 ـ 394.

[5]. مؤمن شبلنجى، نورالابصار، ص 171.

[6]. شیخ محمد صبّان، اسعاف الراغبین، (درحاشیه نورالابصار)، ص 140.

[7]. شیخ منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 310.

[8]. محمد بطاشى، عایه المأمول فى شرح التاج الجامع للأصول، ج 5، ص 327.

[9]. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 96.

[10]. نوبختى، فرق الشیعه، ص 27 و شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 132.

[11]. بحارالأنوار، ج 51، ص 67.

[12]. همان، ج 51، ص 66.

[13]. بحارالأنوار، ج 51، ص 72.

[14]. همان، ج 51، ص 71.

[15]. صحیح ابن ماجه، ج 6، ص 30.

[16]. صحیح ابى داوود، ج 2، ص 207.

[17]. صحیح ترمذى، ج 2، ص 46.

[18]. همان، ص 46. غلامحسن محرمي - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشته‌اند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».

اشاره:

در روایات اسلامی، به ویژه روایاتی که به طریق اهل‌سنّت از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده از فتنه‌ای سخن به میان آمده که به تعبیر روایات بزرگ‌ترین فتنة آخرالزّمان است و از آغاز آفرینش آدم تا روز قیامت فتنه‌ای به مانند آن نیامده است. از این رویداد بزرگ و فتنة سهمگین در روایات به «خروج دجّال» تعبیر شده است.

با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینة ویژگی‌های دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است،1 ولی باید اعتراف کرد که درک همة وجوه این موضوع به راحتی امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیدة عجیب و بی‌مانند دست یافت. با این حال، با توجّه به ضرورت شناخت این رویداد آخرالزّمانی و اهمیّت آماده شدن برای رویارویی با این فتنة جهان‌گستر، در این مقاله با بهره‌گیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنة دجّال می‌پردازیم.

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 حجت الاسلام و المسلمین على ربانى گلپایگانی 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم

و الصلاه و السلام على خیر خلقه و خاتم انبیائه و رسله سیدنا و نبینا و شفیع ذنوبنا ابى القاسم محمد صلى الله علیه و على اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین لاسیما بقیت الله فى الارضین روحى و ارواح العالمین له الفداء

پیش درآمد

موضوع بحث, اثبات وجود مقدس حضرت بقیت الله الاعظم, امام عصرـ ارواحنافداه ـ بر اساس دلایل عقلى است. روشى را که براى اثبات این مطلب از نظر عقل برگزیده ایم, روش معروف منطقى به نام روش ((سبر و تقسیم)) است که آن را روش ((تردید)) نیز گفته اند. از این روش, متکلمان امامیه در کتاب هاى کلامى خود بهره برده اند; از جمله شیخ طوسى, در کتاب الغیبه بر اساس این روش, بر وجود حضرت امام عصر ـ ارواحنافداه ـ استدلال کرده است. قبل از ایشان, سید مرتضى در کتاب الذخیره و دیگر کتاب هاى مربوط به مسئله ى امامت این روش را به کار گرفته است و قبل از سید مرتضى, شیخ مفید در آثار مربوط به مسئله ى مهدویت و امام عصر(عج) از این روش استفاده کرده است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 باورهاي شبه مهدوديت در اديان غير الهي

طاها

کارشناس پاسخگوي کلام

 

فكر ظهور مصلح بزرگي كه انسان را از دردها و محنت ها رهايي بخشد و به انسانيت مدد رساند در تمام نقاط عالم جريان دارد و بشريت در امتداد تاريخ با ديدن ناملايمات و فشارهاي گوناگون به يك منجي كه جريان تاريخ را عوض كند

و دولت حق را پايه ريزي نمايد باور دارد و معتقد است كه با ظهور آن تمام تبعيض هاي طبيعي كه بر بنيان پرهيزگاري، استوار نگشته است ريزش خواهد كرد(1)

و فكر ظهور يك رهايي بخشي كه عدل و آسايش با ظهور آن در اخر الزمان به منصه ظهور خواهد رسيد و عدل و برابري در دولت كريمه آن منجي شيوع خواهد داشت از جمله گزينه هاي ايماني اديان الهي و شعبه هاي غير اللهي است

همچنان كه يهود بدان ايمان آورده و مسيحيت به برگشت عيسي معتقد است زردشتيان به آمدن بهرام و هندوان به رسيدن ويشنو و بودائيان به ظهور بودا و حتي مغول براي ظهور ديگر باره چنگيز به انتظارند(2)

هم چنان كه اين اعتقاد در مصريان قديم و كتابهاي چينيان نيز يافت مي شود.(3)

بهر حال باور به موعود و منجي از خصايص انديشه بشري است اما در اين ميان اديان غير الهي بلحاظ جهان بيني خود تصوري گوناگون از منجي دارند كه در نتيجه مردمان هم بلحاظ ايدئولوژي خاص نگاه متفاوت به منجي دارند.(5)

بهر حال براي مصداقي گردن بحث خويش، به آرمان هاي چند دين غير الهي كه باورهاي شبه مهدويت در آنها جاري است اشاره اي كوتاه مي كنيم.

پي نوشت:

1- حياة الامام المهدي، ص 198

2- المهدي المنتظر في فكر الاسلامي،ص 8،

3-همان.

4- هفت آسمان، فصلنامه تخصصي اديان و مذاهب، سال سوم و چهارم، ش دوازدهم و سيزدهم، بهار 81-80، مقاله آقاي علي موحديان عطار، ص107

- بشارت ظهور حضرت مهدي(عج) در كتاب «پاتيكل»

در كتاب «پاتيكل» كه از كتب مقدّسه هنديان مي باشد و صاحب اين كتاب از اعاظم هند است و به گمان پيروانش، صاحب كتاب آسماني است، بشارت ظهور مبارك حضرت مهدي(عج) چنين آمده است:

«چون مدّت روز تمام شود، دنياي كهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملك تازه پيدا شود از فرزندان دو پيشواي بزرگ جهان كه يكي «ناموس آخر الزمان» و ديگري «صديق اكبر»

يعني وصي بزرگتر وي كه «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملك تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خليفه «رام» باشد، و حكم براند، و او را معجزه بسيار باشد. هر كه پناه به او برد و دين پدران او اختيار كند، سرخ روي باشد در نزد رام»

و دولت او بسيار كشيده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زياده باشد، و آخر دنيا به او تمام شود.

و از ساحل درياي محيط و جزاير سرانديب و قبر بابا آدم و از جبال القمر تا شمال هيكل زهره، تا سيف البحر و اقيانوس را مسخر گرداند، و بتخانه «سومنات» را خراب كند.

و «جگرنات» بفرمان او به سخن آيد و به خاك افتد، پس آن را بشكند و به درياي اعظم اندازد، و هر بتي كه در هر جا باشد بشكند».(1)

از آنجا كه در اين بشارت، الفاظ و تعابيري به كار رفته است كه امكان دارد براي بعضي از خوانندگان نا مفهوم باشد بعضي از آنها را جهت روشن تر شدن مطلب توضيح مي دهيم:

1 ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهي، پيامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(ص) است.

2 ـ پشن، نام هندي حضرت علي بن ابي طالب(ع) است.

3 ـ صاحب ملك تازه، آخرين حجّت خداوند حضرت ولي عصر(عج) است و راهنما، نام مبارك حضرت مهدي(عج) است كه بزرگترين نماينده راهنمايان الهي و نام مقدّس وي نيز، هادي و مهدي و قائم به حق است.

4 ـ كلمه «رام» به لغت «سانسكريتي» نام اقدس حضرت احديت (خدا) است.

5 ـ اين جمله «هر كه به او پناه برد، و دين پدران او اختيار كند، در نزد رام، سرخ روي باشد» صريح است در اين كه، حضرت مهدي(عج) جهانيان را به دين اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت مي كند.

6 ـ سومنات ـ بنا به نوشته دهخدا، در كتاب لغت نامه بتخانه اي بوده است در «گجرات».

و گويند: سلطان محمود غزنوي آن را خراب كرد، و «منات» را كه از بتهاي مشهور است و در آن بتخانه بود، شكست.

و گويند: اين لغت هندوي است كه مفرّس شده و آن نام بتي بود، و معني تركيبي آن «سوم، نات» است:

نمونه قمر، زيرا «سوم» به لغت هندوي قمر را گويند، و نات، تعظيم است. براي اطلاع بيشتر به لغت نامه دهخدا، ماده «سومنات» مراجعه فرماييد.

7 ـ و اما «جگرنات» به لغت سانسكريتي، نام بتي است كه هندوها آن را مظهر خدا مي دانند.

پی نوشت:

1ـ علائم الظهور كرماني ص 17; لمعات شيرازي، ج 1، ص 18 ; نور الانوار، نور هفتم ; بشارات عهدين، ص 246 به نقل از كتاب زبدة المعارف، ذخيرة الالباب و تذكرة الاولياء.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 آیا امام زمان(ع) در جزیره خضراء زندگی می کند؟


 

mohammad_shibak

دوست جديد

 آیا امام زمان(ع) در جزیره خضراء زندگی می کند؟

رضا

همکار اجرایی انجمن تاریخ

 

شخصی به نام «زین الدّین علی بن فضل مازندرانی»، در سال 690 ق. از سرزمین «بربر»، طی سفری به اقیانوس اطلس، سه روز با کشتی در دل آب، حرکت می کند تا به جزایر روافض (شیعیان) می رسد. در آنجا مطلع می شود که جزیره ای به نام جزیرة خضرا وجود دارد که فرزندان حضرت ولی عصر(ع) در آنجا زندگی می کنند. وی مدت چهل روز در همان محل اسکانش می ماند. پس از چهل روز، هفت کشتی حامل مواد غذایی، از جزیره خضرا، به این جزیره می آید.

یکی از موضوع های مرتبط با زندگی و شخصیت امام مهدی (ع) که در مجامع مختلف درباره آن پرسش می شود، موضوع «جزیره خضرا» است. بسیاری می پرسند آیا واقعاً امام زمان (ع) در این جزیره دوردست در اقیانوس اطلس زندگی می کند؟ آیا چنان‌که برخی می گویند: یاران و فرزندان آن حضرت نیز در این جزیره اند؟ و... در پاسخ این پرسش ها باید گفت که موضوع «جزیره خضرا» به عنوان محل اقامت و زندگانی حضرت ولی عصر(ع) در عصر غیبت کبری، برگرفته از حکایتی است که عالمان شیعه، درباره استناد آن، اتّفاق نظر ندارند؛ گروهی آن را پذیرفته و در نتیجه معتقد به وجود جزیره خضرا هستند و جمعی، آن را بی اعتبار دانسته و اساساً وجود چنین جزیره ای را رد می کنند. در اینجا برای روشن تر شدن موضوع به بررسی این دیدگاه ها مهم ترین دلایل دو گروه می پردازیم.

 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

آداب جشنهاي شعبانيه

مراسم ولادت حضرت مهدى عليه السلام

حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام بعد از ولادت با بركت فرزند گراميش حضرت بقِِيت الله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشريف دستور دادند كه مقدار زيادى نان و گوشت بخرند و ميان فقيران شهر سامرا تقسيم كنند.(1)

و نيز براى او هفتاد قوچ عقيقه كرد.(2) و چهارتا از آن ها را براى يكى از اصحاب خود به نام ابراهيم فرستاد و نامه اى با درون مايهِ زير به او نوشت:

بسم الله الرحمن الرحيم

اين گوسفندها از فرزندم محمد مهدى (عليه السلام) است. خودت از آن ها بخور و هر كس از شيعيان ما را ديدى، به او هم بخوران.(3)

شيعيان وقتى از ولادت آن حضرت با خبر شدند، سرتاسر وجودشان را سرور و شادى فرا گرفت و دسته دسته خدمت امام عسكرى عليه السلام مى رسيدند و ولادت آن بزرگوار را به ايشان تبريك مى گفتند. شاعران شعرهاى بسيارى در اين باره مى سرودند و بدين وسيله، سرور و خوشحالى خود را آشكار مى كردند.(4)

اين روز بزرگ، مظهر نشاط و شادى مسلمانان به ويژه شيعيان جهان است و از آنجا كه اين شادى براى اهلبيت عليهم السلام است شيعه بايد شاديش هم سو با فرح و شادى آنان باشد.  

آداب شادى در سيره ى معصومين عليهم السلام

لازمه ى محبت و دوستى اهل بيت عليهم السلام و شيعه بودن اين است كه بايد در تمام ابعاد زندگى از امامان معصوم عليهم السلام پيروى نمود؛ چه در مسائل اعتقادى، عبادى، سياسى و اجتماعى و چه در غم ها و شادى ها.

حضرت على عليه السلام فرمودند:

انظُرُوا اَهلَ بَيتِ نَبِيٍّكُم فَالزَمُوا سَمتَهُم وَ اتَّبِعُوا اَثَرَهُم فَلَن يُخرِجُوكُم مِن هُدًى وَ لَن يُعِيدُوكُم فِى رَدًى.(5)

توجه كنيد به اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله و در جهت و راه آن ها برويد و پيروى كنيد آثارشان را؛ چرا كه آنها شما را از راه هدايت خارج نمى سازند و در پستى نمى اندازند.

نخستين الگوهاى رفتار و حساسيت هاى انسان در دوران كودكى، پدر و مادرند، سپس معلمان و مربيان و همسالان، ولى آن چه مى تواند معيار حساسيت و رفتار براى همگان در همه ى زمان ها باشد، شيوه ى رفتار معصومين عليهم السلام است.

امام رضاعليه السلام به ريان بن شبيب فرمودند:

اِن سَركَ اَن تَكُونَ مَعَنا فِى الدرَجاتِ العُلى مِنَ الجَنانِ فَاحزَن لِحُزنِنا وافرَحَ لِفَرحِنا.(6)

اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت، همراه ما باشى، محزون باش به حزن ما و خوشحال باش براى شادى ما.

بر خلاف سنّت هاى غلطى كه در ميان جوامع اسلامى رواج دارد و فكر مى كنند، در روزهاى شادى هر كارى را كه خواسته باشند، مى توانند انجام دهند و روزهاى شادى را روزهاى لهو و خوشگذرانى مى دانند، امامان معصوم عليهم السلام در چنين روزهايى ، ضمن شادى و سرور، برنامه هايى داشتند كه از مجموع آن ها يك نكته استفاده مى شود و آن اين است كه در روزهاى شادى نه تنها تكاليف شرعى نبايد تعطيل شود، بلكه تكليف و عبادت بيش از روزهاى ديگر است. اصولاً چنين روزها، روزهاى عبادت و بندگى است؛ نه روزهاى غفلت .

براى اين كه از مظاهر شادى و سرور معصومين عليهم السلام پيروى نماييم، فهرستى از مظاهر شادى ايشان را بر مى شماريم.

تكبير و تهليل گفتن

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند:زَيّنُوا اَعيادَكُم بِالتّكبير (7)

عيدهايتان را به اللّه اكبر گفتن زينت دهيد.

خود آن حضرت، هنگامى كه از خانه به سمت مصلّى بيرون مى رفت از منزل تا مصلّى با صداى بلند اللّه اكبر و لا اله الاّ اللّه مى فرمود.(8)

پوشيدن لباس پاكيزه

از برخى روايات استفاده مى شود كه امامان معصوم عليه السلام در زمان هاى خاصّى چون عيد غدير و بعضى از اعياد اسلامى، در لباس و پوشش خود تغييرى ايجاد و لباس شادى بر تن مى كردند. امام صادق عليه السلام فرمودند: لازم است شخص مؤمن در روز غدير، پاكيزه ترين و مناسب ترين لباس خود را بپوشد.(9)

تبسم و لبخند

امام رضا عليه السلام فرمودند:

روز غدير، روز تبّسم بر مؤمنان است. كسى كه در اين روز به روى مؤمن، تبسم كند، خداوند در روز قيامت نظر رحمت بر او مى افكند.(10)

تبريك و تهنيت گفتن

تبريك و تهنيت گفتن از برجسته ترين آداب هر عيدى است و در اسلام نيز سنّت تبريك و تهنيت در مناسبت هايى مانند عيد غدير، جايگاه ويژه اى دارد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بر تبريك گفتن در چنين روزى، تأكيد مى كردند و به مردم مى فرمودند: هَنئُونى؛ مرا تبريك بگوييد! مرا تبريك بگوييد.(11)

شادى كردن

حضرت على عليه السلام فرمودند:

واظهِرُوا السُّرورَ فى مُلاقاتِكُم.

در برخوردهايتان، شادى را آشكار كنيد.(12)

امام صادق عليه السلام فرمودند: روز غدير، روز خوشحالى و شادى است.(13)

دعا و روزه

شيخ طوسى روايت كرده است كه توقيعى به دست قاسم بن علاى همدانى وكيل امام حسن عسكرى عليه السلام رسيد، مبنى بر اين كه روز سوم شعبان، سال روز ولادت امام حسين عليه السلام، روزه بدارد و اين دعا را بخواند: اَلّلهُم اِنّى اَسئَلُكَ بِحَقِ المَولُودِ فى هذا اليَوم...(14)

نماز

از ديگر اعمال اعياد اسلامى، نماز و عبادت است؛ در روز جمعه، نماز جمعه و در عيد فطر و قربان، نماز مخصوص عيد و در عيد غدير نماز مخصوص سفارش شده است ....(15)

عطر زدن

از جمله سنّت هاى پسنديده كه هميشه مطلوب است، به ويژه در روزهاى عيد و شادى، »عطر زدن« است. امام صادق عليه السلام فرمودند:

كان رَسُولُ اللّه صلى الله عليه وآله يُنفِقُ فِى الطّيبِ اكثَر مِمَا يُنفِقُ فِى الطعامِ.(16)

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى عطر بيش از طعام، بها مى دادند و بيش تر پولشان را خرج آن مى كردند.

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 چگونه ممكن است حضرت مهدى(عج) امام دوازدهم شیعیان كه بعد از وفات پدرش امام حسن عسكرى(ع) پنج ساله بود امام شود،

 آیا ممكن است كودكى پنچ ساله پیشوایى مسلمین را داشته باشد؟

اولا: اگر در اخبار اهل بیت (علیهم السلام) تأمل شود معلوم مى گردد كه مقام نبوت و امامت یك مقام ظاهرى ناچیز نیست كه هر كسى صلاحیت آن را داشته باشد بلكه نبوت مقام ارجمندى است كه شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مى شود،

 احكام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مى گردد و به طورى آنها را دریافت مى كند كه از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است. همینطور ولایت و امامت مقام بزرگى است كه واجد آن مقام به طورى احكام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مى كند كه خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهره مند مى گردد.

 بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، معلوم است كه هر كسى قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلكه باید از حیث روح در مرتبه اعلاى انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبى و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث تركیبات جسمانى و قواى دماغى در كمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستى و افاضات غیبى را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانى تنزل دهد و به مردم ابلاغ كند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتى است كه خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب مى كنند، این امتیاز از همان اوان كودكى در وجود آنهان موجود است لكن هر وقت كه صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعى در كار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفى مى شوند این انتخاب و نصب ظاهرى چنانكه گاهى بعد از بلوغ یا در زمان بزرگى انجام مى گیرد ممكن است در ایام كودكى تحقق پذیرد.

چنانكه حضرت عیسى (ع) در گهوراه با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب كتاب معرفى نمود. خداوند متعال در سوره مریم مى فرماید: «فاشارت الیه قالوا: كیف نكلم من كان فى المهد صبیاً. قال انى عبدالله آتانى الكتاب و جعلنى نبیاً و جعلنى مباركاً این ما كنت و اوصانى بالصلوه و الزكوه ما دمت حیاً[1]» مریم به عیسى اشاره كرد، گفتند: «چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم كه مرا كتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر كجا باشم مبارك گردانیده و به نماز و زكوه تا زنده باشم سفارش كرده است.

از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود كه حضرت عیسى (ع) از همان كودكى و ایام صغر پیغمبر و صاحب كتاب بوده است.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 27 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

1. عصای موسی(ع)

امام باقر(ع) فرمود:

عصای موسی از آن آدم(ع) بود كه به شعيب رسيد و سپس به موسی بن عمران رسيد، آن عصا نزد ماست و اندكی پيش نزدم بود؛ مانند وقتی كه از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گويد و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان كار كه موسی می كرد انجام دهد. آن عصا هراس آور است و ساخته های جادوگران را می بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله كند هر چه به نيرنگ ساخته اند می بلعد و برايش دو شعبه باز شود كه يكی در زمين و ديگری در سقف باشد و ميان آنها (ميان دو فكش) چهل ذراع باشد و نيرنگ ساخته ها را با زبانش می بلعد.

(به طوری كه در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعيد)2.

امام صادق(ع) نيز فرمود:

الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پيامبرانيم3.

با توجه به اين روايت می توان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس بعد از ايشان هم دست به دست به ساير ائمه رسيده است و اكنون نيز اين عصا در اختيار امام مهدی(ع) - كه خداوند ظهورش را نزديك گرداند - قرار دارد.


 

عصای حضرت موسی چندين معجزه داشته كه قرآن به آنها اشاره كرده است:


این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 26 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

كشتی نساز اى نوح، طوفان نخواهد آمد * بر شوره زار دلها، باران نخواهد آمد


شاید به شعر تلخـم خـرده بـگیری اما * جایی كه سفره خالیست،ایمان نخواهد آمد


 رفتی كلاس اول، این جمله راعوض كن * آن مرد تـا نیاید، باران نخواهدآمد

 

 


 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.
ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.
غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،
آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .
خسته ام!
ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم...
وجمعه جمعه ندبه ام وندبه ندبه اشک وآه وباز هم ...وبازهم...وباز هم نیامدی.
بیا وبا دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا وباز هم بپاش رنگ عشق
رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است...بهر سالهای باتو بودن ونبودنت،
از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و... .
خواندنی ترین سروده ی من تا ابد به یاد ماندنی. سخت ومبهمی انتهای انتها.
در جواب وحل تو وامانده ام.هر کجا می روم هرچه می روم باز هم حضور می باید و ظهور.
بوی عطر سبز پیرهنت عطر خوب آمدنت حسرت دلهای بی قرارمان شده است.
امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان
به انتظار، انتظار وانتظار.

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


امشب به سرم زد که ز دلدار بگویم

ز آن چهرة زیبا که سحر جلوه گر آمد

تا مصر وجود آمده از وادی کنعان

 

دل همچو زلیخا شده از ماه جمالش

با عمزة چشم سیه اش میکده آشفت

برگونة او محور عشق است مجسم

شرحی کنم از طاق دو ابروی کمانش

گر یار پسندد ز رخ یار بگویم

هر بار زبان بستم  و این بار بگویم

با اهل دل از یوسف بازار بگویم

سرمست ز هنگامة دیدار بگویم

از دیدة آن نرگس خمّار بگویم

از خال لب و آن همه اسرار بگویم

زآن زلف کمند و گل رخسار بگویم 

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است، یاد دائم و عدم غفلت لحظه‎اى از آن

حضرت، آدمى را به محضر آن حضرت مى‎رساند. یاد دائم حضرت، كار مشكلى نیست

حتى از تنفس فیزیكى بدن نیز آسان‎تر است.     

 ... ولى همت مى‎خواهد...

                                                                                                                                  

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شیطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شدتا نمازش را در خانه خدا(مسجد)بخواند
لباس پوشید راهی خانه خدا شد در راه مسجد مرد زمین خورد ولباس هایش کثیف شد.
او بلند شد خودش را پاک کرد وبه خانه برگشت
مرد لباس هایش را عوض کرد ودوباره راهی خانه خدا شد.
درراه مسجد ودر همان نقطه مجددا زمین خورد!
اودوباره بلند شدخودش را پاک کردوبه خانه برگشت
یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد وراهی خانه خدا شد 
در راه مسجدبا مردی که چراغ دردست داشت برخورد کرد ونامش را پرسید
مرد پاسخ داد:
من دیدم شما درراه مسجد دوباربه زمین افتادید از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او به طور فراوان تشکرمی کند وهردو راهشان رابه طرف مسجد ادامه می دهند.
همین که به مسجد رسیدند مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود
وبا اونماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به مسجد خودداری میکندمرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کندومجددا همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند چرا او نمی خواهد وارد مسجد شودونماز بخواند مرد دوم پاسخ داد:
(من شیطان هستم)
مرد ابتدا با شنیدن این جواب جا خورد شیطان در ادامه توضیح می دهد:
من شما را در راه مسجد دیدم واین من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم وقتی شمابه خانه رفتید
خودتان را تمیز کردید وبه راهمان به مسجد برگشتیم،خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شماشدم وحتی آن شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد
بلکه بیشتر ازپیش به راه مسجد برگشتید.به خاطر آن،خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.
من ترسیدم اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردنتان شوم خداوند گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید

بنابراین من خود را سالم رسیدن شما به خانه خدا مطمئن ساختم.

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

((کرم شب تاب))
روز قسمت بود.
خدا هستی رابین موجودات تقسیم می کرد.وخداگفت:
چیزی از من بخواهید تا به شما بدهم.
هرچه باشد فرقی نمی کن؛زیرا من بخشنده هستم.
هرکدام از مخلوقات چیزی طلب کرد. یکی بال خواست برای پریدن،
دیگری پا خواست برای دویدن،آن یکی جسه ای بزرگ خواست ،ویکی دیگر چشمانی تیزودقیق.
یکی دریا را انتخاب کردویکی آسمان را وخلاصه هر یک چیزی را از هستی مطالبه کرد.
در این میان نویت به کرمی کوچک رسید
کرم گفت:
خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم.
نه چشمانی تیز ونه جسه ای بزرگ ونه بالی برای پرواز ونه پایی برای دویدن؛نه آسمان ونه دریا...
تنها کمی از خودت را به من بده... .
وخدا کمی نور به اوبخشید.نام او کرم شب تاب شد...
خدا گفت:
آن که نوری با خود دارد بزرگ است حتی اگر به قدر ذره ای باشد.
وتو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی و رو به دیگران گفت:
کاش می دانستید که این کرم بهترین را خواست؛زیرا از خدا جز خدارانباید طلب کرد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

روی دفتر هردویشان بزرگ می نویسم :جمعه.

هردویشان برسرم فریاد می زنند.معلم به سمت میز من می آید

نگاهش رابه نگاهم گره می زند.یک گره کور که من هرچه تلاش می کنم،نمی

 توانم بازش کنم.

می گوید:خودکار نو خریدی؟روی دفتر خودت امتحان کن.

کلاس غرق خنده می شود 

قسمتی از گره کور نگاه راباز کرده ام.اما نمی دانم چرا گوشه سمت

 چپش باز نمی شود

معلم می گوید بفرمایید بیرون

حس می کنم دنیا بر سرم خراب شده.

گره کور باز می شود.از جایم بلند می شوم.

راهرو میان نیمکتها را طی میکنم.

نزدیک تخته سیاه می رسم.گچ رابر می دارم.وروی تمام فرمولهای

 شیمی،فیزیک واتحادهای

ریاضی وتاریخهای ادبیات واشعار کی وکی وکی بزرگ می نویسم:

امروز جمعه است...کسی منتظر نیست؟.

بر می گردم وپشت سرم رانگاه می کنم.

انگار خواب می بینم.کلاس غرق در اشک شده است وجمله خودم

صدهابار جلو چشمانم رژه می رود.امروز جمعه است ...کسی منتظر نیست؟

معلم به سمت تخته می آید.همه اعداد وفرمولها وجملات را پاک می کند

 وبا خط درشت می نویسد:

درس امروز؛انتظار...!

وبچه ها کنارتاریخ دفترشان طوری که فقط خودشان ببینندمی نویسند:

جمعه واونیامد!

اما معلم گوشه ی تخته کنار تاریخ طوری که بچه ها ببینند می نویسد:

تاجمعه دگر انتظارها باقی است...!

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 
 
 
این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 23 / 8 / 1384برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 34 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com