تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
گنجینه عکس ارزشی
و آدرس
www.antidajjal.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما و بعد از تایید مدیر
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
جود دو روایت، دلیل چنین
كاری است كه یكی، قول امام و دیگری، فعل امام است. امام صادق(ع) فرموده است:
«فلیقم و لیطلب من الله تعجیل فرجه؛ پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب
كند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضا(ع) نقل شده است: «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له
بالفرج؛ امام رضا(ع) دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج
او دعا كرد»(منتخب الاثر، ص640).
از این دو روایت، معلوم میشود هنگام برده شدن نام امام زمان(ع) باید برخاست و
برای حضرت دعا كرد. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی میداند كه لقب قائم
ذكر شود و فقط بلند شدن و دعا كردن را میرساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمیرساند،
بلكه هرگاه یادی از امام شود، باید برخاست و دعا كرد و نیز علاوه بر این در روایت
دوم دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.
امام صادق(ع) سبب این كار را فرموده است: «زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت
امام به كسانی كه دوستش دارند، زیاد است، هركس او را به این لقب ـ كه اشاره به
دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را میرساند ـ یاد كند، امام به او نظر میكند
و از جمله چیزهایی كه نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او
است.(منتخب الاثر، ص641).
از این روایت معلوم میشود، برخاستن، نشان تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است و
در مورد روایت دوم نیز هر چند كلام امام نیست، اما برداشت راوی ـ به عنوان كسی كه
حاضر در مجلس است ـ همین تواضع است. راوی میگوید: «وتواضع قائماً» یعنی برای
تواضع، امام به پا خاست. پس برای بزرگ شمردن امام و كوچك انگاشتن خود، چنین عملی
انجام میشود
بر همه ارادتمندان حضرت مهدی علیه
السلام لازم است که به هنگام شنیدن نام ها و القاب آن حضرت، بویژه برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است . بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و
انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری نمودنش مهیا باشند . نام مبارک «قائم » از جا برخیزند و نسبت به امام خود ادای
احترام کنند . روایت شده است که روزی در مجلس حضرت صادق علیه السلام
نام مبارک حضرت صاحب الامر علیه السلام برده شد، امام ششم به منظور تعظیم و احترام
نام آن حضرت از جای خود برخاسته قیام فرمود . همچنین نقل شده است: زمانی که «دعبل خزاعی » قصیده معروف
خود در وصف اهل بیت، علیهم السلام، را در پیشگاه امام رضا علیه السلام می خواند،
آن امام با شنیدن نام حضرت حجت علیه السلام از جای برمی خیزد، دست خود را به نشانه
تواضع بر سر می گذارد و برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا می کند . برخاستن به هنگام شنیدن نام امام مهدی علیه السلام می
تواند به معنای اعلام آمادگی برای یاری و نصرت آن حضرت و همچنین اعلام درک حضور و
شهود آن حضرت باشد
بلند شدن به احترام
افراد از نماد های احترام و تکریم و تعظیم برای اشخاص بلند مرتبه است و انجام این عمل با
شنیدن نام خاص حضرت یعنی " قائم " یکی از سنت هاییه که بین شیعیان اون
حضرت وجود داره و هم روایت در این باره هست و هم اینکه ائمه ما وقتی نام خاص حضرت
مهدی (عج )آورده شده چنین کاری انجام داده اند.
اما اینکه واجبه یا مستحب ... واجب
عقلی میتونه باشه !
یعنی عقل حکم میکنه وقتی خبر این مسئله بهمون رسیده و معصوم هم این کار رو انجام
داده خوب ما هم انجام بدیم.
با سلام و تشکر از مخالف گرامی بلند شدن یا دست گرفتن در هنگام بردن نام خاص حضرت مهدی علیه السلام
سنتی بوده که از ائمه به ما رسیده است . نخست امام رضا
علیه السلام زمانی که نام مبارک حضرت مهدی و لقب خاصشان برده شد از جا برخاست و
دست بر سر مبارکش قرار داد پس ما این مساله را از ائمه آموخته ایم و درباره دیگران
از ائمه ،چنین حالتی از خود این ائمه دیده نشده است . با تشکر
در خصوص این سؤال، علاوه بر نکاتی که
دوستان و کارشناسان محترم اشاره نمودند نکاتی دیگر و از زوایه ای دیگر، قابل طرح
است در این مجال، اجمالاً به چند نکته اشاره می کنیم:
اولاً؛ ارزش و احترام و
جایگاه همۀ امامان معصوم (ع) به یک قدر و اندازه است، "کلهم نور واحده" همه این
بزرگواران یک نور و حقیقت واحدند. و طبق آیات قرآن (آیۀ تطهیر و آیۀ اطاعت و ...)
و توصیه نبی مکرم اسلام نسبت به اهل بیت (ع) شأن و مقام امامان (ع) برابر بوده و
در میزان اطاعت و محبت و احترام به ایشان به یک اندازه توصیه شده است.(1) پس اگر
تفاوتی در میزان احترام و ابراز محبت ما نسبت به ایشان دیده می شود مربوط به
عملکرد حود ماست که بسته به سطح معرفتی افراد نسبت به این ذوات مقدسه متفاوت است.
نه اینکه درجات و مراتب ایشان از لحاظ عصمت و شأن و مرتبه متفاوت بوده و یا اسلام
احترام و اکرام و ابراز محبت به برخی از این بزرگواران را تخصیص کرده باشد.
البته نباید از برخی فضائل و مناقبی
که برخی امامان ما واجد آن بوده اند و به همین دلیل چهرۀ ایشان، در تاریخ، از
ویژگی و برجستگی خاصی برخوردار شده و همین امر، موجب شناخت و معرفت بیشتری در بین
شیعیان گردیده غافل ماند، نظیر فضیلت های بخصوص و منحصر بفرد صدیقۀ طاهره (س)،
فضیلت های خاص الخاص امیر مؤمنان علی (ع)، قیام تاریخی و خونین اباعبدالله الحسین
(ع) و ...
ثانیاً؛ بی شک، بدلیل حساسیت مسأله و
اهمیت ویژه ای که اقدام و عمل برخی امامان (ع) در آن مقطع زمانی حساس، بسته به
شرایط زمانی خویش داشته، و نیز رسالت سنگینی را در احیاء دین بدوش می کشیده اند.
از اینرو کانون توجه و تأیید و تأکید امامان دیگر قرار گرفته و ایشان برای زنده
نگه داشتن پیام های آن حرکت حقیقت مدارانه، در اذهان و دلهای مؤمنان و انتقال آن
به نسل های آینده به هر مناسبتی یاد آن را بزرگ داشته اند.(2)نظیر، غربت و مظلومیت
علی (ع)، غصب خلافت، ظلم و تعدی به صدیقۀ طاهره، قیام عاشورای اباعبدالله الحسین
(ع) و اسارت امام سجاد و کاروان عاشورا ...
مسألۀ امام عصر (عج)، غیبت صغری و
کبرای ایشان و رسالت مهم و سرنوشت ساز آن بزرگوار نیز از همین مصادیق است که بدلیل
اهمیت بسیار آن، کانون توجه سایر امامان (ع) قرار گرفته و این امر به شناخت و
معرفت بیشتر مردم نسبت به ایشان منجر شده که در نوع مواجهه و ارتباط گیری و توسل و
عشق ورزی و ابراز محبت به ایشان بسا تأثیر گذار بوده است.
ثالثاً؛ طبق آموزه های دینی، امام عصر
(عج) اگر چه اکنون در پس پردۀ غیبت است اما واسطۀ فیض الهی در زمین بوده و چون
خورشیدی، که از پشت ابرها همۀ عالم را از فیض وجود خویش بهره مند می سازد، از پس
پردۀ غیبت، جهان و جهانیان را از نور عالمتاب خویش مستفیض می نماید. و این روح
انتظار و احساس نیاز، به تنهائی کافی است که موجب علقه و انس و الفت و ارتباط شدید
تری بین ایشان و مؤمنان گردد.
رابعاً بلند شدن برای حضرت قائم به
صرف شنیدن نام مبارک ایشان، علاوه بر دستور و توصیه و یا سنتی از جانب ائمۀ
معصومین (ع)، می تواند از این جهت نیز باشد که چون شیعیان در زمان غیبت حضرت را
حاضر و ناظر بر خویش می دانند و با وجود اینکه آنحضرت از منظر ایشان غایب است اما
بر شیعیان خویش عنایت دارد از اینرو نظیر آنکه به محض ورود بزرگی و یا در حضور آن
بزرگ به رسم ادب و احترام می ایستند. با شنیدن نام مبارک حضرت، احساس حضور نموده و
به احترام بپامی خیزند.
و یا می تواند، بلند شدن برای قائم
(عج)، علاوه بر احترام، نوعی اظهار آمادگی و استواری شیعیان برای قیام و ظهور حضرت
حجت باشد. و نوعی رفتار خاص برای ترویج روح انتظار در بین منتظران و جامعۀ دینی و
یا نوعی تبلیغ روانی و تزریق ناامیدی علیه دشمنان دین و مکتب و معاندان، به این
معنا که منتظران حضرت قائم (عج) آماده و استوار و پا در رکاب حضرت اند.
در پایان گفتنی است: در حقیقت آنها که
اهل معنا و معرفتند و به کلام "کلهم نور واحده" اعتقاد عمیق و استواری
دارند بدلیل شناخت کامل نسبت به شأن و رتبۀ این ذوات مقدسه، برای همۀ ایشان احترام
و اکرام یکسانی قائلند اگر چه ممکن است به دلیل تبلیغ و ترویج اقدام و رسالت مهم
احدی از امامان (ع) این عشق و محبت در بیرون بروز و ظهور بیشتری داشته باشد. که
این مسأله، بسته به شرایط و اهمیت موضوع در هیچ قاموسی ناپسند نیست. هم دلیل و حجت
شرعی و هم عقلی دارد.
پاورقی
1. اشاره به حدیث ثقلین (کتاب الله و
عترتی اهل بیتی)، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که مصادیق آن امامان معصومند را در
کنار قرآن و حق آنها را هم سنگ قرآن معرفی می کند.
2. البته این مطلب که هر امامی اگر در
شرایط زمانی امام دیگر قرار می گرفت، همان اقدامی را در پیش می گرفت که امام همان
زمان، بدان عمل نمود، حجتی دیگر، بر بیانی است که اشارت نمودیم. (کلهم نور واحدة)
مثلاً اگر امام حسین (ع) هم در شرایط امام حسن (ع) بود صلح را اختیار می نمود و
بالعکس.
در اين روزها، نويسندگان زيادي اقدام
به مشخّص كردن زمان ظهور امام زمان(ع) كردهاند. اين خود، نشاندهندة اشتياق و
لحظهشماري مردم براي زودتر تحقّق يافتن بشارتهاي نبوي(ص) است كه طبق آن، صفحات
تاريخ دگرگون ميشود و جهت حركت بشريّت را از ستم و بيعدالتي به سمت عدالت و
دادپروري تغيير ميدهد. اين کار، يا از عشق زيادشان به حضرت بقيّـةالله(ع) سرچشمه
ميگيرد يا از ناآگاهي آنها از حقايق واقعي.
حقيقتي كه بايد بدان توجّه داشت، اين
است كه ائمة اهلبيت(ع) با وجود آنكه بسيار، از امام مهدي(ع) سخن گفته و ويژگيهاي
دوران ايشان و نشانههاي ظهورش را برشمردهاند، امّا از بيان زمان ظهور خودداري
كرده و حتّي مردم را از مشخّص كردن زمان خاصّي براي ظهور ايشان، نيز نهي كردهاند.
امامان(ع) به ما دستور دادهاند، هر كس را که از زمان ظهور خبر ميدهد، تكذيب
كنيم، زيرا زمان ظهور يكي از اسرار الهي است كه خداوند بزرگ، با حكمتي، آن را از
مردم پوشيده و پنهان نگاه داشته است.
در زير برخي نمونههاي توقيت و تعيين كردن زمان ظهور
را بيان ميكنيم:
1. عبد محمّد حسن، در كتاب خود: «اقترب الظّهور» با استناد به برخي احاديث اهلبيت(ع)
و تطبيق آن با اوضاع و احوال جهان مينويسد: «زمان ظهور امام نزديك شده است و امام
در روز شنبه 10 محرم سال 1429 ق. برابر با 19 ژانوية 2008 م. ظهور ميكند». او در
كتاب خود، به برخي نشانههاي پيش از ظهور و زمان روي دادن آن اشاره ميكند. از
جمله:
ـ 18 ژوئن تا 24 ژوئن 2007، بارش
بسيار زياد باران؛
ـ 21 جولاي 2007، روز جمعه، روز خروج
سفياني؛
ـ 4 اكتبر 2007، شب جمعه در شب قدر،
صيحه و نداي آسماني با صداي جبرئيل؛
ـ 19 دسامبر 2007، كشتار كوفه به دست
سفياني؛
ـ 3 ژانويه 2008، كشته شدن نفس زكيّه
در مكّه؛
ـ 24 ژانويه 2008، خسف بيداء؛
ـ اوّل اكتبر 2008، نزول حضرت
عيسي(ع)؛
ـ 17 اكتبر 2008، فتح قدس.
2. جابر البلوشي، در کتاب خود: «ظهور الامام المهدي(ع) عام 2015 م. نبوءةٌ قرآينة»
ظهور امام(ع) را در روز شنبه، دهم ماه محرم سال 1437 ق. بر اساس علم اعداد و حروف
و با توجّه به آيات قرآن دانسته است. او بسياري از حوادث ظهور و وقت وقوع آن را
بيان كرده است، از جمله:
ـ 2010 م، ترسيم مرزهاي هميشگي اسرائيل، خروج آمريكاييها و انگليسيها از عراق؛
ـ 2014 م، يك سيارة بزرگ به زمين
برخورد ميكند و باعث به وجود آمدن طوفانها، زمينلرزهها و سيلهاي زيادي در
تاريخ 21/3/2014 ميشود؛
ـ 1436 ق. خروج سفياني، خراساني و
يماني؛
ـ 2018 م، نزول حضرت مسيح(ع)؛
ـ 2019 خداوند ايالات متّحدة آمريكا
را با دو طوفان و با يك سيارة كوچك (شهاب سنگ) نابود و ويران ميكند.
3. فارس فقيه، در جزوهاي که تحت عنوان «أنت
الان في عصر الظّهور؛ تو، اکنون در عصر ظهوري» تهيه كرده، نام شخصيّتهاي دوران
ظهور مانند خراساني، يماني، شعيب بن صالح و ... را مشخّص كرده، برخي از شخصيّتهاي
كنوني را با آن تطبيق داده و آنها را يماني، خراساني و... دانسته است. وي همچنين جزوة
ديگري به نام «جميع الأديان تقول أنّه عصر ظهور؛ همة اديان ميگويند اكنون دوران
ظهور است» منتشر کرده است.
4. ماجد
المهدي، صاحب كتاب «بدأ الحرب الأمريكية ضدّ الإمام المهدي(ع)» در مورد
تعيين زمان ظهور در فصلي از آن نوشته است: «آيا تعيين كردن زمان ظهور مبارك ايشان،
حرام و نهي شده است؟ روايتها و عقل اين را نفي ميكند». او سپس به بررسي موضوع
تعيين زمان ظهور ميپردازد و ميگويد: «حتّي دشمنانمان، از نزديك بودن زمان ظهور،
آگاه هستند در حالي كه ما ميخواهيم با دلايل واهي و نادرست، سر خود را مانند کبک
زير برف كنيم».2
5. سيّد محمد علي
طباطبايي در كتاب خود: «مائتان
و خمسون علامة؛ دويست و پنجاه نشانه»، زمانهايي را به عنوان سال ظهور مشخّص كرده
است و در فصل يازدهم آن، براساس محاسبة ابجدي زمان ظهور، گفته است: «اينها تنها ميتواند
يك احتمال باشد».3
6. سيّد
حسين حجازي نويسندة كتابي با عنوان: «إستعدّوا فإنّ الظّهور قريب؛ آماده
باشيد، ظهور نزديك است»، نوشته است: «بدون اينكه تاريخي براي فرج تعيين كنيم، با
مطالعة اين كتاب و پس از تأمل، انديشه و درنگ به اين نتيجه ميرسيم كه زمان ظهور
نزديك است و به طور دقيقتر بايد بگوييم كه حتّي سالمندان ما هم بايد آروزي ديدار
مولايمان را در زمان حيات خود داشته باشند».
تعيين كردن زمان ظهور يا نشانههاي
آن، در بين اهل سنّت نيز مصاديقي داشته است؛ ازجمله:
7. احمد
عبدالله زكي عميش5 در مصر، در كتاب خود: «إنّ المهدي المنتظر علي قيد
الحياة؛ مهدي منتظر در قيد حيات است» 12 دليل ذكر كرده كه براساس آن، مهدي موعود
اسلامي، در قيد حيات است. او در كتاب خود، سال 1430 ق. را سال قيام مهدي(ع) ميداند.
وي گفته است حداكثر تا سال 1430 ق. مهدي امين خروج ميكند.6
8. بسّام نهاد جراد، در فلسطين، در كتابي تحت
عنوان: «زوال اسرائيل عام 2022 نبوءة أم صدف رقمية» مسئلة نابودي اسرائيل را در
سال 2022 م. با ظهور امام مهدي(ع) مرتبط ميداند.
دلايل تعيين كنندگان زمان ظهور:
تعيينکنندگان وقت ظهور هيچگونه
ايرادي براي تعيين زمان ظهور نميبينند، نه حرمتي و نه هيچگونه نهياي. آنها ميگويند:
1.
احاديث و روايات شريفهاي كه تعيين زمان ظهور را نهي ميكنند، عام و مطلق
نيستند، بلكه منظور آنها تكذيب كساني است كه توقيت را به اهلبيت(ع) نسبت ميدهند
و درحقيقت، توقيت منسوب به ايشان(ع) به دروغ را نهي كرده است. يعني كساني كه زماني
براي ظهور تعيين ميكنند، صرفاً اگر آن زمان و گفتة خود را به اهلبيت(ع) نسبت
دهند، دروغگو هستند، زيرا امامان(ع) در گذشته، زماني براي آن مشخّص نكردهاند و
در آينده نيز زماني را تعيين نميكنند.
2. روايتي وجود دارد كه ثابت ميكند ائمّة اهلبيت(ع)
زمان ظهور را بيان كردهاند، خداوند بداء پيش آورده و
زمان ظهور را تغيير داده است. به عنوان مثال، در روايتي آمده است: «ابوحمزة ثمالي
گفت: از امام محمّد باقر شنيدم، فرمود: اي ثابت، خداوند، زمان اين امر را در سال
70 هجري تعيين كرده بود، زماني كه حسين(ع) كشته شد، امّا غضب خداوند شدّت يافت و
آن را به سال 140 به تأخير انداخت، هنگامي كه ما در مورد آن با شما سخن ميگوييم
شما آن را منتشر و فاش ميكنيد و پرده و نقاب را برميداريد و به همين دليل،
خداوند پس از آن، زماني را معين نفرموده است. ابوحمزه ميگويد: در مورد آن با امام
جعفر صادق(ع) سخن گفتم و ايشان فرمود: «درست است، اينگونه بوده است».8 اين روايت
روشن و صريح است و همانگونه كه ماجد المهدي ميگويد، اگر توقيت و تعيين زمان
ظهور، حرام يا ممنوع بود، آيا امكان دارد معصومي مرتكب فعل حرام و ممنوع شده باشد؟
3. روايات
زيادي از اهلبيت(ع) نقل شده كه مردم را از نامگذاري يا نام بردن امام زمان(ع)
نهي ميكند و از روايات مختلف درمييابيم كه حتّي بردن نام امام مهدي(ع)
نيز ممنوع و نهي شده و از نظر شرعي حرام است9. جدا از اين، يك روايت وجود دارد كه
افرادي را كه در ميان مردم نامي بر او ميگذارند لعن كرده است. با توجّه به اين
مطالب، بايد گفت همة ما ملعون هستيم زيرا ما شب و روز نامهايي را براي ايشان به
كار ميبريم. در گردهمآييها، بر منبر مسجدها و حسينيهها و در اينترنت، چه كسي
از ما نام شريف ايشان را نميداند؟!
حال، ما چگونه ميتوانيم
اين احاديث را با احاديث و روايات زيادي از اهلبيت(ع) كه نام امام مهدي(ع) را ذكر
كردهاند، در
كنار هم بگذاريم؟ و حتّي يك حديث اهلبيت از پيامبر(ص) نقل كردهاند كه نام دوازده
امام بعد از خودشان را ذكر كرده است. با خواندن اين حديث متوجّه ميشويم كه نام
امام مهدي(ع) «محمد» بن امام حسن عسکري است و با توجّه به اين، توقيت را نيز ميتوان
از اين باب دانست و آن را جايز شمرد.
4. شيخ كليني در كتاب «الكافي» هشت باب را به صاحبالزّمان(ع)
اختصاص داده كه ششمين باب تحت عنوان «مكروه بودن توقيت» است. كليني در اين
باب، دو خبر از امام باقر(ع) و پنج خبر از امام جعفر صادق(ع) در نفي مسئلة توقيت
ظهور امام ذكر كرده امّا چرا تعيين زمان ظهور را مكروه دانسته است، نه حرام؟ ماجد
المهدي سؤال ميكند: چرا شيخ كليني اين باب را تحت عنوان مكروه بودن توقيت آورده
نه حرام و ممنوع بودن توقيت؟
نهي توقيت؛ روايات و عقل
برخي ادّعا ميكنند که تعيين زمان
ظهور امام(ع) امكانپذير است. با پژوهش و بررسي ادلّة شرعي و عقلي، در مييابيم كه
نهي توقيت از جمله اموري است كه در بسياري از اخبار و روايات بر آن تأكيد و توصيه
شده است که اعلام زمان ظهور، امري الهي است. از برخي اخبار اينگونه دريافت ميشود
كه هر كس زماني براي ظهور آن حضرت معين كند، در حقيقت در علم خداوند شريك شده است
امّا بايد دانست، حكمت الهي چنين اقتضا كرده كه زمان ظهور ناشناخته و نامعلوم و از
مردم پوشيده باشد؛ همانند امور ديگر مانند شب قدر يا زمان مرگ. علّت نهي توقيت يا
تعيين و مشخّص كردن روز ظهور، به وجود حكمتي الهي و اسرار زيادي باز ميگردد كه
سيره و زندگينامة ايشان را در بر گرفته است، مانند مسئلة غيبت. با توجّه به اين،
از نظر نگارنده راز اصلي توقيت، اين است كه از امور غيبي است. به همين دليل، ما در
ادامة اين پژوهش در شمارههاي بعدي سعي ميكنيم برخي از حكمتها و دلايل نهي توقيت
و راز پوشيده نگاه داشتن زمان ظهور را براي خوانندگان گرامي، روشن سازيم.
مجتبي الساده
مترجم: سيّد شاهپور حسيني
ماهنامه موعود شماره109
پينوشتها:
1. پژوهش ارائه شده
در اوّلين كنفرانس علمي در مورد امام مهدي(ع) كه مركز الدراسّات التخصيصيـ[ في الامام المهدي(ع) در تاريخ 22 تموز 2007 در نجف اشرف
آن را برگزار كرد.
2. اين پژوهش در
تاريخ 10/12/2006 در سايت شبكة هجر الثقافية منتشر شد.
3. مائتان و خمسون
علامـ[، ص 184.
4. استعدوا فان
الظهور قريب، ص 8.
5. منبع و انديشمند
مصري، دارندة مدرك ليسانس مطالعات اسلامي و زبان عربي، دانشكدة دارالعلوم، دانشگاه
قاهره.
6. كتاب المهدي
المنتظر علي قيد الحيا\، مراجعه كنيد دليل
دهم.
7. مراجعه كنيد
كتاب: اقترب الظّهور؛ عبد محمّد حسن، ص 14 و پژوهش: هل التوقيت للظهور المبارك
محرم أو منهي عنه؟؟ الروايات و العقل ينفي هذا؛ ماجد المهدي، پايگاه اينترنتي شبكه
هجر الثقافية تاريخ 10/12/2006
9. سيّد محمّد حسيني
شيرازي در كتاب خود تحت عنوان الامام المهدي(ع) گفته است: گفته شده ذكر نام ايشان
در زمان غيبت جايز نيست، امّا سخن غير متيقني است زيرا شرايط سياسي زمان امام
عسكري(ع) و پس از آن، اجازه ذكر نام شريف ايشان را نميداد زيرا عبّاسيان و امثال
اينها، تلاش ميكردند ايشان را از يادها ببرند و ايشان را به قتل برسانند و تصوّر
ميكردند ميتوانند نور خداوند را خاموش كنند. امّا ظاهراً ذكر نام ايشان در اين
زمان جايز است. هرچند تمام حكمتهاي عدم ذكر نام ايشان در آن زمان براي ما روشن
نشده است جدا از اين، در مورد حرمت نامگذاري و حرمت ذكر نام شريف ايشان نيز
اختلاف نظر وجود دارد. در دوران متأخر، مشهور اين است كه ذكر نام ايشان جايز است و
حرمت نامگذاري مربوط به زمان غيبت صغرا است و آن هم علل داشته كه ما آن را ذكر
كرديم. به نظر ایشان، آنگونه كه در موسوعة الفقه، ج 93، كتاب المحرمات، ص 198
آمده: تسميّة امام غايب(ع)، به نام محمد، ظاهراً نام بردن از ايشان با اين نام
حرام نيست، قول به حرام بودن آن مشكل است هر چند احتياط در ترك آن است.