▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

خصايص حضرت حجّت عليه السلام

محمّد بن مسلم ثقفى گويد:

محضر مبارك حضرت باقرالعلوم عليه السلام رفتم ، تا درباره قائم آل محمّد عجّل اللّه تعال فرجه الشّريف سؤالى نمايم ، هنگامى كه خدمت حضرت رسيدم ، پيش از آن كه سخنى بگويم ، مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى محمّد بن مسلم ! قائم آل محمّد (عجّ) داراى پنج امتياز از پيامبران الهى مى باشد كه آن حضرت در اين پنج امتياز و خصوصيّت با آن پيامبران شبيه است :

شبيه حضرت يونس عليه السلام مى باشد، از اين جهت كه او پس از سال ها غيبت در شكم ماهى ، هنگام ظهور و خروجش جوانى شاداب و نيرومند بود.

شبيه حضرت يوسف عليه السلام است ، از جهت اين كه از ديد و از چشمِ غريب و آشنا مخفى و پنهان بود، به طورى كه حتّى برادرانش هم او را نمى شناختند.

شبيه حضرت موسى عليه السلام است ، چون مرتّب طاغوتيان از ظهورش ‍ وحشت داشتند و ولادتش مخفى انجام گرفت .

و نيز غيبتى طولانى داشت و دوستان و پيروانش صدمات و سختى هاى بسيارى را - در زمان غيبت حضرت موسى بن عمران - متحمّل شدند؛ و مرتّب در انتظار ظهورش چشم به راه بودند تا آن كه خداوند متعال او را ظاهر گردانيد و بر دشمنش پيروز آمد و مؤمنين در آسايش قرار گرفتند.

شبيه حضرت عيسى عليه السلام است ، همچنان كه امتّش درباره او اختلاف كردند و عدّه اى گفتند: اصلا عيسى متولّد نشده ، گروهى ادّعا كردند كه تولّد يافته ، ولى مرده است ؛ بعضى هم گفتند: او را به دار آويختند و كشته اند و برخى هم بر واقعيّت و حقيقت امر آگاه و پابرجا ماندند.

و نيز شبيه جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد، از اين جهت كه با شمشير خروج و قيام مى نمايد و دشمنان خدا و رسولش را به قتل مى رساند، همچنين ستمگران و تجاوزگران را سركوب و نابود مى نمايد.

پس او مانند جدّش با نصرت هاى الهى بر همگان مسلّط و پيروز خواهد شد؛ و هيچ پرچمى از او بدون پيروزى باز نمى گردد.

سپس امام باقر عليه السلام افزود: بعضى از نشانه هاى ظهور آن حضرت عبارتند از: خروج سفيانى از شام ، صيجه آسمانى در ماه مبارك رمضان خواندن نام مبارك آن حضرت با نام پدر بزرگوارش .(38)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

خصوصيّات حضرت از زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله

حضرت جواد الا ئمّه به نقل از پدران بزرگوارش از امام حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين در حديثى بسيار طولانى حكايت فرمايد:

روزى بر جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم ، شخصى به نام اءبىِّ بن كعب حضور داشت و سؤال و جواب هائى پيرامون ائمّه اطهار عليهم السلام مطرح شد تا جائى كه جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله اظهار داشت :

خداوند متعال در صُلب يازدهمين خليفه ام ، نطفه اى پاك و منزّه قرار داده است كه تمام انسان هاى مؤمن به وسيله آن شادمان و راضى خواهند شد.

خداوند تبارك و تعالى در عالم ذرّ عهد و ميثاق ولايت او را گرفته است و كسانى نسبت به او كافر خواهند شد كه منكر خداوند باشند.

او امامى است پرهيزكار و پاك ، مسرور كننده و رضايت بخش ، هدايت گر و هدايت بخش ، حكم به عدل مى نمايد و بر اجراى عدالت دستور مى دهد.

در تمام امور، خداوند حكيم را تصديق مى كند و خداوند هم او را تصديق و تاءييد خواهد كرد، او از ديد افراد، مخفى و پنهان مى گردد تا زمانى كه آمادگى ظهور و بيان احكامش در جامعه آشكار شود.

در طالقان گنج هاى ارزشمندى در انتظار اوست كه نه طلا است و نه نقره ، بلكه مردانى قوى و پايدار خواهند بود.

خداوند متعال هنگام فزرندم ، از تمام شهرها و دورترين نقاط اصحاب او را گرد يكديگر جمع مى نمايد كه به تعداد اصحاب جنگ بدر - يعنى ؛ سيصد و سيزده نفر - خواهند بود.

و طومارى در دست دارد كه در آن نام تمام اصحاب و يارانش با معرّفى كامل از جهت نسب ، شهر، شغل و فاميل خانوادگى ثبت و ظبط گرديده است .

امام حسين عليه السلام افزود: اءُبىّ بن كعب سؤ ال كرد: علائم و نشانه هاى ظهور او چگونه و چيست ؟

جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله در جواب او، فرمود: بيرقى مخصوص ‍ او قرار گرفته است كه هر موقع زمان ظهورش فرا رسد؛ بيرق ، باز و گسترده خواهد شد و خداوند متعال آن را به سخن درخواهد آورد، پس صاحبش را صدا مى زند و مى گويد:

اى ولىّ اللّه ! ظاهر شو و دشمنان خدا را به هلاكت برسان .

همچنين شمشيرى مخصوص او، در قلاف قرار داده شده است ، كه هنگام خروج حضرتش شمشير از قلاف بيرون آيد و با قدرت خداوند به سخن آيد و گويد:

اى ولىّ اللّه ! خارج و ظاهر شو، چون كه ديگر بر تو جائز نيست كه نسبت به دشمنان خدا ساكت و آرام بنشينى .

پس در همان حال ، ظاهر و خارج مى گردد و دشمنان خداوند متعال را در هر كجاى عالَم و در هر حالتى بيابد پس از إتمام حجّت به قتل خواهد رساند.

و او تمام حدود و احكام الهى را به اجراء در خواهد آورد، در حالتى كه جبرئيل سمت راست و ميكائيل سمت چپ و شعيب فرزند صالح جلوى او قرار دارد.

و به همين زودى قبل از قيام قيامت ، او را خواهيد يافت و من تمام امور خود را به خداوند واگذار مى كنم .

سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله در ادامه فرمايش خود افزود: اى اءُبىّ! خوشا به حال كسى كه در آن زمان حجّت خدا را درك كند و خوشا به سعادت كسى كه دوستدار او، و معتقد و مؤمن به ولايت و امامت او باشد، همانا كه خداوند متعال آن افراد مؤمن را از شدائد و هلاكت ها نجات مى بخشد.(35)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

خلاصه حالات چهاردهمين معصوم : دوازدهمين اختر امامت

آن حضرت نزديك طلوع فجر، روز جمعه ، نيمه ماه شعبان ، سال 254 هجرى قمرى (2) در شهر سامراء به طور مخفى و پنهان از ديد عموم ، پا به عرصه وجود نهاد.

نام : م ح م م د (3) صلوات اللّه و سلامه عليه ؛ و عجّل اللّه تعالى فى فرجه الشّريف .(4).

كنيه : ابوالقاسم ، ابوجعفر و... .

لقب : بيش از نهصد لقب براى حضرتش ذكر كرده اند كه در كتب مختلف موجود مى باشد از آن جمله : مهدى ، حجّت ، منتقِم ، بقية اللّه الا عظم ، قائم آل محمّد، صاحب الزّمان و... .

پدر: امام حسن عسكرى صلوات اللّه و سلامه عليه .

مادر: به نام هاى نرجس ، مليكه ، ريحانه ، صيقل و سوسن معروف است .

نقش انگشتر: ((أنَا حُجَّةُ اللّهِ وَ خاصَّتُهُ)).

دربان : چهار نفر به نام هاى عثمان بن سعيد، محمّد بن عثمان ، حسين بن روح ، علىّ بن محمّد سمرى ، در غيبت صغرى وكالت و وساطت حضرت را بر عهده داشته اند.

جريان ولادت آن حضرت ، همانند حضرت موسى كليم عليه السلام در كنار كاخ طاغوت زمان ، مخفى و پنهان از ديد جاسوس ها و عموم مردم انجام گرفت .

حضرت داراى دو غيبت بوده است : يكى غيبت صغرى - كه حدود هفتاد و پنج سال به طول انجاميد - و ديگرى غيبت كبرى مى باشد - كه تقريبا از سال 330 هجرى قمرى شروع شد.

و از آن زمان به بعد براى حضرت ، وكيل و نائب خاصّ معرّفى و معيّن نشده است ، بلكه مجتهدين جامع الشّرايط - به عنوان وكيل و نائب عامّ - امور جامعه را بر عهده داشته و دارند.

آن حضرت در همين جامعه ، بين افراد رفت و آمد و در مجالس به صورت ناشناس شركت مى نمايد؛ و نيز همه را مى بيند و شاهد اعمال همگان خواهد بود.

ولى ديگران هم گرچه او را مى بينند، امّا شخص حضرتش را نمى شناسند كه كدام يك از اشخاص مى باشد.

افراد بسيارى در غيبت كبرى به محضر مباركش شرفياب شده اند و كسب فيض ‍ كرده اند.

علائم و نشانه هاى متعدّد و گوناگونى جهت ظهور و قيام آن حضرت ، توسّط معصومين عليهم السلام بيان و مطرح شده است ، كه در كتاب هاى مختلف اهل سنّت و شيعه به طور مشروح و مبسوط مذكور مى باشد.

وقتى حضرت در مكّه معظّمه ظهور نمايد، 313 نفر از اصحاب و فرماندهان او از اطراف و شهرهاى مختلف در كنار كعبه الهى جمع شوند و در دست هر كدام شمشيرى خواهد بود.

و سپس منادى بين زمين و آسمان گويد: اين مهدى موعود است كه ظهور كرده و به شيوه حضرت داوود و سليمان عليهماالسلام قضاوت خواهد نمود و بيّنه و شاهد، لازم ندارد.

طبق آنچه در روايات آمده است : حكومت آن حضرت بين هفت تا نُه سال به طول خواهد انجاميد.(5)

مدّت امامت : حضرت بنابر مشهور بين روايات ، روز جمعه ، نُهم ربيع الاوّل ، سال 260 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش ، در سنين پنج سالگى به منصب و مقام عظمى و والاى امامت و خلافت نائل گرديد.

و از آن زمان تاكنون حدود 1157 سال مى باشد و در آينده تا هر لحظه كه خداوند متعال اراده نمايد، امامت و هدايت جامعه را به عهده خواهد داشت .

مدّت عمر: آن حضرت حدود پنج سال ، هم زمان با پدر بزرگوارش حضرت ابومحمّد، امام حسن عسگرى عليه السلام بوده و پس از آن تا اين زمان - كه روى هم 1162 سال باشد - عمر پربركت آن حضرت مى باشد و در آينده تا هر زمان كه خداوند بخواهد، تداوم خواهد يافت .

نماز امام زمان عليه السلام دو ركعت است ، كه در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و چون به جمله ((إيّاك نعبد و ايّاك نستعين )) برسد، صد مرتبه آن را تكرار نمايد؛ و بعد از سوره حمد، يك مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود، همچنين هر يك از ذكر ركوع و سجود را هفت مرتبه بگويد.

و چون سلام نماز را دهد، تسبيح حضرت زهراء عليها السلام را بگويد و در بعضى عبارات آمده است كه بعد از آن ، نيز صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد فرستاده شود.

و بعد از آن ، حوائج مشروعه خود را از خداوند طلب نمايد.(6)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

خليفه تمام انبياء و ائمّه در شهر كوفه

امام صادق عليه السلام در ادامه سخنان مفصّلى كه براى يكى از اصحابش ‍ به نام مفضّل مطرح فرموده است ، چنين حكايت نمايد:

در آن هنگامى كه قائم آل محمّد (عجّل اللّه تعال فرجه الشّريف ) ظهور نمايد، پايگاه و مركز حكومتش شهر كوفه خواهد بود.

و چون از مكّه معظّمه و مدينه منوّره حركت نمايد و داخل شهر كوفه گردد، اوّلين سخن آن حضرت با مردم چنين است :

اى جمع خلايق ! آگاه و هوشيار باشيد، هر كه مايل است حضرت آدم و شيث را بنگرد، نزد من آيد؛ همانا كه من خليفه آن ها هستم .

هركس بخواهد كه حضرت نوح و سام را ببيند، سوى من بيايد كه من خليفه آن ها مى باشم .

هر كه تصميم دارد حضرت ابراهيم و اسماعيل را مشاهده نمايد، نزد من آيد كه من خليفه آن ها مى باشم .

هركس علاقه دارد حضرت موسى و يوشع را بشناسد، نزد من آيد كه من خليفه آن ها هستم .

هر كه دوست دارد حضرت عيسى و شمعون را بنگرد، سوى من آيد كه من خليفه آن ها مى باشم .

هر كه شيفته ديدار حضرت محمّد مصطفى و اميرالمؤمنين است ، نزد من آيد كه من خليفه آن ها هستم .

هر كه ميل دارد بر حسن و حسين نگاه كند، نزد من آيد كه من جانشين آن ها هستم .

هر كه علاقه مند ديدار اهل بيت و ائمّه اطهار است ، نزد من آيد كه من خليفه آن ها مى باشم .

اى مؤمنين ! بشتابيد به سوى من تا شما را به تمام آنچه آگاهيد و آنچه ناآگاه هستيد آشنا سازم ؛ هركس آشنا به كتاب هاى آسمانى است ، توجّه كند و گوش فرا دهد.

سپس امام زمان عليه السلام مقدارى از كتاب حضرت آدم و شيث و نيز مقدارى از كتاب حضرت نوح و ابراهيم عليهم السلام را تلاوت مى فرمايد و مواردى كه از آن ها را تحريف و دگرگون شده است مطرح مى نمايد؛ و پس ‍ از آن نيز آياتى از قرآن را - طبق آنچه بر حضرت رسول صلى الله عليه و آله نازل شده و امام علىّ عليه السلام تاءليف و جمع آورى نموده - تلاوت مى فرمايد.

و تمام مسلمان ها گويند: قرآنى كه بر محمّد رسول اللّه صلى الله عليه و آله نازل شده است ، اين است كه حضرت تلاوت مى نمايد.

پس از آن ، امام علىّ عليه السلام رجعت و ظهور مى نمايد و علائم ايمان و كفر بر چهره هركس آشكار مى گردد.(32)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

در مدح دوازدهمين اختر امامت

سحر از دامن نرجس ، برآمد نوگلى زيبا

گلى كز بوى دلجويش ، جهان پير شد برنا

زهى سروى كه الطافش ، فكنده سايه بر عالم

زهى صبحى كه انفاسش ، دميده روح در اعضا

سپيده دم ز درياى كرم برخواست امواجى

كه عالم غرق رحمت شد، از آن مواج روح افزا

به صبح نيمه شعبان تجلّى كرد خورشيدى

كه از نور جبينش شد، منوّر ديده زهرا

چه مولودى كه همتايش نديده ديده گردون

چه فرزندى كه مانندش ، نزاده مادر دنيا

به صولت تالى حيدر، به صورت شبه پيغمبر

به سيرت مظهر داور، ولىّ والى والا

قدم در عرصه عالم ، نهاده پاك فرزندش

كه چِشم آفرينش شد، ز نورش روشن و بينا

به پاس مقدم او شد، مزيّن عالم پائين

ز نور طلعت او شد، منوّر عالم بالا

چو گيرد پرچم (انّا فتحنا)، در كف قدرت

لواى نصرت افرازد، بر اين نُه گنبد خضراء

شها چشم انتظاران را، ز هجران جان به لب آمد

بتاب اى كوكب رحمت ، بر افكن پرده از سيما

تو گر عارض بر افروزى ، جهان شود روشن

تو گر قامت برافرازى ، قيامت ها شود برپا

تو گر لشگر برانگيزى ، سپاه كفر بُگريزد

تو گر از جاى برخيزى ، نشيند فتنه و غوغا

بيا اى كشتى رحمت ، كه دريا گشت طوفانى

چو كشتيبان توئى ، ما را چه غم از جنبش دريا

خوش آن روزى كه برخيزد، ز كعبه بانگ جاء الحقّ

خوش آن روزى كه برگيرد، حجاب از چهره زيبا(7)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

درخواست مطالبات سفارشى

مرحوم شيخ طوسى ، مفيد، كلينى و ديگر بزرگان به نقل از بدر خادم - غلام احمد بن الحسن - حكايت كرده اند:

من اعتقاد به امامت ائمّه إثنى عشر عليهم السلام نداشتم ، وليكن دوستدار و علاقه مند به آن ها بودم .

روزى وارد جبل عامل شدم و چون اربابم خواست از دنيا برود سفارش ‍ كرد: اسب و شمشير و ديگر لوازم شخصى او را تحويل مولايش امام زمان عليه السلام بدهم .

همين كه اربابم رحلت كرد، با خود گفتم : والى و استاندار حكومت از فوت ارباب اطّلاع يافته و اگر اين اموال را تحويل او ندهم ، ممكن است مرا تحت تعقيب و اذيّت قرار دهد.

به همين جهت قيمت آن ها را در نظر گرفتم و بدون آن كه كسى متوجّه نيّت و افكار من شود، مبلغ هفتصد دينار بر ذمّه خود گرفتم و اموال را تحويل والى حكومت دادم .

پس از گذشت مدّتى كوتاه ، نامه اى از طرف امام زمان (عجّ) به دستم رسيد، وقتى نامه را گشودم در آن ، چنين مرقوم شده بود:

مبلغ هفتصد دينارى را كه بر عهده گرفته اى بابت قيمت اسب و شمشير و ديگر اشياء، براى ما بفرست .

پس من تعجّب كرده و متحيّر شدم كه حضرت چگونه از نيّت و افكار آگاه گشته ، لذا ايمان آوردم و بر حقانيّت امام دوازدهم و ساير ائمّه عليهم السلام اعتقاد و معرفت پيدا كردم و تمامى آنچه را كه بر ذمّه گرفته بودم تحويل مأمور حضرت دادم .(48)

قابل ذكر است : در رابطه با اين حكايت ، حكاياتى مشابه آن از ديگر اشخاص وارد شده است كه در پاورقى كتاب ها به طور مفصّل آن ها را مطرح كرده اند.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

دريافت وجوهات و تعيين نماينده

مرحوم كلينى ، طوسى ، راوندى و بعضى ديگر از بزرگان به نقل از محمّد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى حكايت كنند:

پس از شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام اءموال بسيارى - از وجوهات توسط مؤمنين - نزد پدرم جمع شده بود، او متحيّر شد كه پس از آن حضرت به چه كسى رجوع كنيم .

پدرم تمام اموال را برداشت و با يكديگر حركت كرديم و راه دريا را به وسيله كشتى پيموديم و چون مسافتى را طىّ كرديم از كشتى پياده شديم ؛ پدرم سخت مريض شد و پيش از آن كه رحلت نمايد، اظهار داشت : نسبت به حفظ اين اموال سعى و تلاش كن و آن ها را به دست صاحبش برسان .

من با خود گفتم : پدرم بدون جهت و بدون اطّلاع حرفى نمى زند و بيهوده وصيت نمى كند، بايد اين اموال را به عراق برسانم .

بر همين اساس آن ها را برداشتم و در بغداد، كنار رود دجله خانه اى كرايه كردم و در حالى كه هيچكس از افكار و موقعيّت من خبرى نداشت ، تصميم بر اين داشتم كه اگر كسى همانند حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام پيدا شود و نشانى و خصوصيّات اموال را بگويد، تحويل او بدهم وگرنه مصرف زندگى خود نمايم .

پس از آن كه منزل را كرايه كردم ، چند روزى را با همين سرگردانى سپرى كردم ، بعد از گذشت چند روز، ناگهان نامه اى توسّط شخصى به دستم رسيد.

وقتى نامه را گشودم ، در آن با اشاره به تمام خصوصيّات اموال و صاحبان آن ها، به من خطاب نموده بود: اى محمّد ابراهيم ! آن اموال و اشياء را تحويل حامل نامه بده .

چون تمام نشانى ها و خصوصيّات ، حقيقت و واقعيّت داشت فهميدم كه فرزند امام عسكرى عليه السلام ، حضرت مهدى امام زمان صلوات اللّه عليه نامه را فرستاده است ، لذا آن ها را تحويل آورنده نامه دادم و چند روزى ديگر را در همان منزل ماندم تا آن كه نامه اى ديگر از همان حضرت به اين مضمون به دستم رسيد:

ما تو را به جاى پدرت قرار داديم و بايد در هر حالى كه هستى شكرگزار خداوند متعال باشى .(49)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

 

 

ده هزار نيرو در مقابل ميلياردها

حضرت عبدالعظيم حسنى رحمة اللّه عليه حكايت كند:

روزى خدمت حضرت جواد الا ئمّه عليهم السلام عرض كردم : ياابن رسول اللّه ! اميدوارم كه شما قائم از اهل بيت محمّد صلى الله عليه و آله باشيد.

امام جواد عليه السلام فرمود: اى ابوالقاسم ! هر يك از ما ائمّه ، در زمان و موقعيّت خود، قائم و مجرى احكام الهى و هدايت گر مردم به سوى دين خدا مى باشيم .

وليكن آن قائمى كه خداوند به وسيله او زمين را از شرك و فساد پاك مى گرداند و عدل و داد را مى گستراند، ولادتش مخفى و پنهان مى باشد و از ديد انسان ها غايب و نامعلوم خواهد بود، بردن نام او در زمان غيبتش حرام است .

او هم نام و هم كُنيه با حضرت رسول ، محمّد صلى الله عليه و آله مى باشد؛ طىّ الا رض مى نمايد و زمين برايش مى چرخد، تمام مشكلات برايش آسان مى گردد و سختى ها و ناملايمات در مقابل حضرتش ذليل و متواضع مى باشند.

به تعداد اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله در جنگ بدر يعنى سيصد و سيزده نفر از دورترين سرزمين ها برايش احضار و اجتماع مى نمايند كه خداوند متعال در قرآن ، نيز به آن اشاره نموده : اءيْنَ ما تَكُونُوا يَاْتِ بِكُمُ اللّهُ جَميعا إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَىٍّْءٍ قَديرٌ .

يعنى ؛ هر كجا باشيد، خداوند شما را حاضر مى گرداند، زيرا كه او بر هر كارى قادر و توانا است .

و چون اين تعداد نفرات تكميل گردد، با حضرت قائم عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف عهد و پيمان ببندند، ده هزار نيروى كمكى ديگر برايش ‍ مى رسد و با اذن خداوند متعال قيام و خروج مى نمايد؛ و دشمنان و مخالفان خداوند را به قدرى به هلاكت مى رساند تا خدا از او راضى گردد.

حضرت عبدالعظيم حسنى گويد: اظهار داشتم : اى مولا و سرورم ! چگونه به رضايت و خوشنودى پروردگار، علم پيدا مى كند؟

فرمود: خداوندِ توانا، در قلب و درونش رحمت و راءفت ايجاد مى گرداند.

و چون امام زمان عليه السلام داخل مدينه منوّره شود، دو بُت لات و عُزّى را خارج نمايد و آن ها را در حضور افراد به آتش مى كشد.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

راهنمائى و كمك به حاجى اسدآبادىِ گم گشته

محدّثين و تاريخ ‌نويسان شيعه و سنّى در كتاب هاى مختلف ، به نقل از شخصى به نام راشد همدانى از اهالى اسدآباد حكايت كنند:

پس از انجام مراسم حجّ خانه خدا، به سمت ديار خود مراجعت كردم و در بين مسير، راه را گم كرده و سرگردان شدم تا آن كه به سرزمينى سبز و خرّم رسيدم ؛ خاك آن بسيار معطّر بود.

خيمه هاى متعدّدى در آن مشاهده كردم ، نزديك رفته و دو نفر پيشخدمت را ديدم ، آن دو خادم به من گفتند: در محلّ خوبى وارد شده اى ، همين جا بنشين .

سپس يكى از آن دو نفر، وارد خيمه اى شد و بعد از گذشت لحظاتى بيرون آمد و گفت : وارد شو، حضرت اجازه فرمود.

همين كه داخل آن خيمه شدم ، جوانى را ديدم كه نشسته است و شمشير بزرگى را بالاى سرش نصب كرده بودند، پس سلام كردم .

جواب سلام مرا داد و فرمود: آيا مرا مى شناسى ؟

عرض كردم : خير، تاكنون شما را نديده ام .

اظهار داشت : من قائم آل محمّد هستم ، من آن كسى هستم كه در آخر الزّمان به همراه اين شمشير خروج مى كنم و جهان را پر از عدل و داد مى نمايم و ظلم و ستم را نابود مى سازم .

هنگامى كه اين سخنان را شنيدم ، روى زمين افتادم و در مقابلش تعظيم كردم .

فرمود: بلند شو، براى من سجده نكن ، چون كه براى غير خداوند متعال نبايد سجده كرد، تو راشد همدانى هستى كه راه را گم كرده اى ، آيا مايل هستى به خانواده و ديار خود بازگردى ؟

عرض كردم : بلى .

بعد از آن بسيار در حيرت و تعجّب قرار گرفتم كه چگونه و از كجا مرا مى شناسد و نام مرا مى داند!!

سپس آن حضرت كيسه اى را به من لطف نمود و به خادم خود اشاره اى كرد.

پس به همراه خادم چند قدمى راه رفتيم ، ناگهان اسدآباد را مشاهده كردم و خادم حضرت با اظهار محبّت گفت : اى راشد! اين ديار شما اسدآباد است ، برو در پناه خداوند.

سپس خادم از چشم من ناپديد گشت و او را نديدم ، وقتى وارد منزل شدم ، كيسه را باز كردم در آن پنجاه دينار بود و با آن دينارها خداوند بركت و توسعه عجيبى در زندگى ما عطا نمود.(58)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

چه روزها که يک به يک غروب شد، نيآمدي

چه اشکها که در گلو، رسوب شد نيآمدي



خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن

خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيآمدي



براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم، نه

براي عده اي، ولي چه خوب شد نيآمدي!



تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نيآمدي
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

ريگ طلا در طواف كعبه

مرحوم شيخ طوسى رحمة اللّه عليه در كتاب خود به طور مستند حكايت نموده است :

شخصى به نام اءزُدى - آودى - گفت : سالى از سال ها به مكّه معظّمه مشرّف شده بودم و مشغول طواف كعبه الهى در دور ششم بودم ، كه ناگهان اجتماع عدّه اى از حاجيان - در سمت راست كعبه - توجّه مرا جلب كرد، مخصوصا جوانى خوش سيما و خوشبو، با هيبت و وقار عجيبى كه در ميان آن جمع حضور داشت ، توجّه همگان جلب او گشته بود.

پس نزديك رفتم و آن جوان را در حال صحبت ديدم كه چه زيبا و شيرين ، سخن مطرح مى فرمود، خواستم جلوتر بروم و چند جمله اى با او سخن گويم ، ولى افرادى مانع من شدند.

پرسيدم : او كيست ؟

گفتند: او فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه هر سال در كنگره عظيم حجّ، در جمع حاجيان شركت مى فرمايد و با آن ها صحبت و مذاكره مى نمايد.

با صداى بلند گفتم : من دنبال هادى مى گردم ، اى مولايم ! مرا نجات بده و هدايت و ياريم فرما.

پس با دست مبارك خود مُشتى از ريگ هاى كنار كعبه الهى را برداشت و به من فرمود: اين ها را تحويل بگير.

يكى از افراد حاضر جلو آمد و گفت : ببينم چه چيزى تقديم نمود؟

اظهار داشتم : چند ريگى بيش نيست ، وقتى دست خود را باز كردم ، در كمال حيرت چشمم به قطعه اى طلا افتاد.

در همين لحظه آن جوان خوش سيما نزديك من آمد و اظهار داشت : حجّت برايت ثابت گرديد و حقّ روشن شد، از سرگردانى نجات يافتى ، اكنون مرا مى شناسى ؟

عرضه داشتم : خير، شما را نمى شناسم !

فرمود: من مهدى موعود هستم ، من صاحب الزّمان هستم ، من تمام دنيا را عدالت مى گسترانم ، بدان كه در هيچ زمانى زمين از حجّت و خليفه خدا خالى نخواهد بود.

و سپس در ادامه فرمايش خود افزود: توجّه كن كه موضوع و جريان امروز امانتى است بر عهده تو، كه بايد براى اشخاص مورد وثوق و اطمينان بازگو و تعريف نمائى .(31)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

زيارت امام حسين (ع ) و همراهى با يكى از مخالفين

يكى از مشايخ و بزرگان طايفه زيديّه به نام اءبوسوره محمّد بن حسين تميمى حكايت كند:

روزى از كوفه به قصد زيارت قبر امام حسين عليه السلام حركت كردم ، وقتى وارد حرم مطهّر شدم ، موقع نماز عشاء فرا رسيد.

خواستم در نماز سوره حمد را شروع كنم كه متوجّه شدم ، جوانى خوش ‍ سيما(56) پالتوئى پوشيده و قبل از من شروع به خواندن نماز نمود و نيز قبل از من به پايان رسانيد.

چون صبح شد، به همراه آن جوان به سمت شطّ فرات روانه شدم ، پس رو به من نمود و اظهار داشت : مقصد تو كوفه است به همان سمت روانه شو و برو.

و من طبق دستور، از كنار شطّ فرات حركت كردم و آن جوان راه خشكى را انتخاب نمود.

وقتى جوان از من جدا شد، بسيار تاءسّف خوردم و ناراحت شدم بر اين كه چرا از يكديگر جدا شديم ، برگشتم تا همراه او باشم .

پس مجدّدا رو به من نمود و فرمود: همراه من بيا.

پس با يكديگر حركت كرديم تا به قلعه مسنّات رسيديم و در آن جا استراحت نموده ؛ و سپس به سوى نجف روانه شديم و چون به تپّه خندق رسيديم ، فرمود: اى ابوسوره ! تو در وضعيّت سختى به سر مى برى و از جهت تاءمين زندگى خانواده ات در مضيقه مى باشى ، براى آن كه از سختى نجات يابى ، برو به سمت منزل ابوطاهر رازى و چون به منزل او برسى ، از خانه اش در حالتى بيرون مى آيد كه دست هايش آلوده به خون گوسفند قربانى شده است .

به او بگو: جوانى با اين اوصاف پيام داد كه آن كيسه دينارهائى را كه پائين تخت خوابت پنهان و دفن كرده اى ، تحويل من بدهى .

ابوسوره گويد: هنگامى كه وارد كوفه شدم ، به سوى منزل ابوطاهر روانه شده و او را با دست هاى خون آلود مشاهده كردم ؛ و پيام حضرت را برايش ‍ بازگو كردم .

گفت : حتما دستور او اجراء مى گردد، چون واجب الا طاعه است و كيسه اى را آورد و تحويل من داد.(57)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید



سایت تلویزیون ماهواره‌ای فارسی زیان فارسی‌وان هک شد.

سایت اینترنتی تلویزیون ماهواره‌ای فارسی زیان فارسی‌وان توسط ارتش سایبری

ایران هک شد.

ارتش سایبری ایران در صفحه اصلی این سایت خطاب به گردانندگان این تلوزیون

ماهواره‌ای نوشته‌اند:

«رابرت مرداک، شرکت موبی و خانواده محسنی شرکاء صهیونیست‌ها بدانند:

آرزوی تخریب خانواده‌ها در ایران را به گور می‌برند.»

تلویزیون ماهواده‌ای فارسی‌وان که به صورت شبانه‌روزی در حال پخش‌ فیلم‌ها و

سریال‌های خارجی با دوبله فارسی است، بیش از یکسال است که فعالیت خود را بر

روی ماهواده هاتبرد آغاز کرده است.

کارشناسان رسانه و جامعه‌شناسان کشور بارها نسبت به نفوذ خطرناک این شبکه

ماهواره‌ای در میان خانواده‌ها و جوانان هشدار داده و آثار زیانبار آن را برای بنیان خانواده

و جامعه ایرانی گوشزد کرده‌اند.


لیست سایتهای هک شده توسط ارتش سایبری ایران
farsi1.tv
456.af
acrps.org.af
afghanbulletin.com
afghanitt.com
afghanjobsearch.com
afghanscene.com
afghanstar.tv
aleftechnology.com
arakozia.fm
arman.fm
barbudmusic.com
etisalat.af
farsi1.tv
farsitvguide.com
gain-afghanistan.org
gain.af
kaboora.com
khandabazaar.com
khazanacapital.com
lapis.com.af
lemar.tv
mobycapital.com
mobygroup.com
mobymediagroup.com
pars1.tv
quqnoos.com
theextremetourist.com
tolo.tv
tolonews.com
zamoh.com
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1384برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ 2 نظر

سرزنش در برگرداندان هدايا

مرحوم شيخ صدوق ، كلينى ، طبرسى و برخى ديگر از بزرگان ، به نقل از حسن بن فضل حكايت كنند:

روزى وارد عراق شدم و بر اين تصميم بودم كه خار نشوم و حركت نكنم ، مگر آن كه شواهد و نشانه هاى كافى از حضرت ولىّ عصر، امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف دريابم و در ضمن با خود گفتم : آن قدر اينجا مى مانم تا به خواسته خود برسم ، گرچه فقير شوم و با گدائى امرار معاش ‍ كنم .

پس از گذشت چند روزى ، نزد يكى از سفيران و نمايندگان حضرت به نام محمّد بن احمد آمدم و از او در رسيدن به مقصود خود تقاضاى كمك كردم .

او در جواب اظهار داشت : داخل فلان مسجد برو، آن جا شخصى را ملاقات مى كنى كه تو را راهنمائى مى نمايد.

به همين جهت حركت كردم و هنگامى كه وارد آن مسجد شدم ، شخصى نزد من آمد و چون نگاهش بر من افتاد خنديد و گفت : غمگين و ناراحت مباش ، در همين سال به سفر حجّ خواهى رفت و سپس سالم به سوى خانواده و فرزندانت برمى گردى .

با شنيدن اين پيش بينى ها، دلم آرام گرفت و مطمئن شدم ، ولى با خود گفتم : بايد حتما نشانه و دليل آن را ببينم ، إنشاءاللّه .

موقعى كه به منزل بازگشتم ، شخصى كيسه اى را كه در آن چندين دينار و تعدادى لباس بود، درب منزل آورد و تحويل من داد؛ و پس از خا حافظى رفت .

در آن حال بسيار افسرده خاطر شدم و با خود گفتم : نصيب و سهم من همين بوده است ؛ و از روى نادانى آن ها را به ضميمه نامه اى گلايه آميز پس ‍ دادم .

پس از گذشت مدّتى از اين كار جاهلانه خود پشيمان شده و گفتم : نسبت به مولايم حضرت صاحب الا مر عليه السلام كافر و بى اعتبار شده ام ، لذا نامه اى ديگر نوشتم و از كردار ناشايست خود، عذرخواهى كرده و اظهار پشيمانى و توبه نمودم .

و چون نامه را فرستادم ، حركت كردم تا براى انجام و اقامه نماز آماده شوم .

در اين بين فكرهاى گوناگونى مرا احاطه كرده بود؛ و در افكار خويش ‍ غوطه ور بودم كه ناگهان همان شخصى كه كيسه پول ولباس ها را آورده بود، دو مرتبه وارد شد و مرا مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اى حسن بن فضل ! رفتار بدى را انجام دادى ، چون كه هنوز امام و مولايت را نشناخته اى .

سپس در ادامه سخن خويش افزود: ما در بعضى موارد جهت تبرّك مقدار اندكى پول و غيره براى دوستانمان مى فرستيم ، بدون آن كه از ما سؤ ال و تقاضائى كرده باشند؛ و سپس آن شخص نامه اى را به دستم داد و رفت .

هنگامى كه نامه را گشودم ، در آن چنين مرقوم شده بود:

اى حسن بن فضل ! در رابطه با اين كه هديه ما را برگرداندى اشتباه كرده اى ، پس اگر چنانچه به درگاه خداوند متعال توبه نمائى ، خداوند توبه ات را پذيرا مى باشد.

امّا نسبت به مقدار دينارى كه برايت فرستاده بوديم و آن ها را برگرداندى ، در موردى ديگر مصرف كرديم ؛ وليكن لباس را قبول بكن كه براى انجام مراسم و مناسك حجّ، در اين لباس احرام ببندى .(30)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

سيره و روش تشكيل حكومت جهانى

پنجمين اختر ولايت حضرت باقرالعلوم عليه السلام ضمن يك سخن طولانى چنين اظهار فرمود:

مهدى موعود عليه السلام همچون حضرت موسى عليه السلام با حالتى بين خوف و رجاء ظهور و خروج مى نمايد و چون وارد مكّه معظّمه گردد، لشكر سفيانى در بيابانى به نام بيداء در زمين فرو مى رود و اثرى از آن ها باقى نمى ماند.

امام زمان بين ركن و مقام ، نماز به جا مى آورد و قيام خود را با اين كلمات شروع مى نمايد:

اى مردمان ! ما بر عليه كسانى كه بر ما ظلم و تجاوز كردند و حقّ ما را غصب و چپاول كردند، طلب كمك مى كنيم و يارى مى جوئيم ، من نسبت به آدم ، نوح ، ابراهيم و همه پيامبران اولويّت دارم ، من از تمامى افراد نسبت به كتاب خدا آشناتر هستم .

امروز همه افراد را شاهد و گواه مى گيرم كه ما - اهل بيت رسالت - مظلوم و مطرود شده ايم ، حقّ ما و شيعيان ما را غارت كرده اند و ماها را از ديار خود رانده اند؛ پس ، از همه مسلمان ها يارى و كمك مى خواهيم تا بر حقّ خود نائل آئيم .

سپس امام باقر عليه السلام افزود: سيصد و چند نفر مرد و پنجاه نفر زن از نقاط مختلف ، در مكّه معظّمه تجمّع مى كنند كه هر كدام نسبت به ديگرى تابع و متواضع خواهد بود.

عهدنامه و سلاح و پرچم جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه امام زمان سلام اللّه عليه است و منادى بين زمين و آسمان با نام آن حضرت ، فرياد مى زند و تمامى اهل زمين خواهند شنيد، كه حجّت خدا و قائم آل محمّد ظهور و قيام كرده است .

پس از آن به سوى مدينه و از آن جا به سمت كوفه حركت مى نمايد و در كوفه مدّتى طولانى را سپرى خواهد نمود.

و چون حكومتش در كوفه مستقرّ گردد، تمامى انسان ها طبق احكام اسلام آزاد خواهند بود، و مشكلات اقتصادى تمام تهى دستان و درماندگان را حلّ خواهد نمود، و هركس كه به هر نوعى حقّش غصب شده باشد، جبران مى گردد.

هركس محكوم به اعدام گردد، خون بهاى او را به خانواده اش مى پردازند؛ و عدالت از هر جهت در جامعه حكم فرما خواهد شد.

حضرت با خانواده اش در محلّى به نام رحبه - كه محلّ سكونت حضرت نوح عليه السلام بوده است - سكونت و منزل مى گزيند.(53)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

شهرسازى و تخريب و كُندى حركت افلاك

مرحوم شيخ طوسى ، صدوق ، طبرسى و بعضى ديگر از بزرگان ، به نقل از ابو بصير حكايت كنند:

رزوى حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر عليه السلام در جمع برخى از اصحاب فرمود:

هنگامى كه قائم آل محمّد عليه السلام ظهور نمايد و به شهر كوفه وارد شود، دستور مى دهد تا چهار مسجد از مساجد كوفه را تخريب نمايند، و ديوار و ساختمان ساير مساجد را كوتاه نمايند، تا برسد به آن مقدار ارتفاعى كه در عهد پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله بوده است ، به طورى كه بر هيچ ساختمانى از منازل و خانه ها إشراف نداشته باشد.

همچنين دستور مى دهد تا خيابان هاى اصلى شهرها از شصت ذرع - يعنى ؛ سى متر - كمتر نباشد و آنچه مسجد و عبادت گاه در مسير توسعه خيابان ها باشد تخريب مى گردد.

و نيز تمامى پيش آمد ساختمان ها و بالكن هائى كه مقدارى از فضاى جادّه ها را گرفته باشد؛ و نيز سكّو و پلّه هائى كه قدرى از راهروها را اشغال كرده ، دستور مى دهد تا همه آن ها تخريب و اصلاح شود.

كلّيه بدعت ها و سنّت هاى نامشروع را باطل و نابود مى نمايد و سنتّهاى حسنه سعادت بخش را جايگزين آن ها خواهد نمود.

تمامى شهرهاى قسطنطنيه و چين و ديلم را فتح و در قلمرو حكومت اسلامى درخواهد آورد.

و مدّت حكومت امام زمان (عجّ)، هفت سال به طول خواهد انجاميد(41) و پس از آن خداوند متعال آنچه را مقدّر نموده باشد واقع خواهد شد.

ابوبصير كه راوى اين حكايت است ، گويد: از حضرت باقرالعلوم عليه السلام سؤ ال كردم : چگونه ممكن است اين همه برنامه ها و فعّاليّت ها در مدّت هفت سال إجراء شود؟!

حضرت فرمود: خداوند متعال تمامى اءفلاك و كُرات را دستور مى دهد كه از سرعت حركت خود بكاهند تا زمان ، طولانى گردد؛ بنابر اين روزگار و سال ها - در آن زمان ظهور حضرت صاحب الزّمان (عجّ) طولانى تر از الا ن خواهد بود.

سؤال كردم : منجّمين و ستاره شناسان گويند: اگر تغييرى در حركت اءفلاك و ستارگان به وجود آيد، فساد بر پا مى شود، آيا گفته آنان صحيح است ؟

امام عليه السلام فرمود: خير صحّت ندارد، اين گفتار زنديق ها و بى دين ها است ؛ وليكن مسلمين چنين اعتقادى را ندارند، مگر نه اين است كه خداوند متعال ماه را براى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله دو نيم كرد.

و حتّى قبل از پيغمبر اسلام ، خورشيد براى حضرت يوشع عليه السلام از مسير خود برگردانيده شد(42) و هيچ فساد و خللى در نظام زمين و آسمان واقع نگرديد.

سپس امام باقر عليه السلام اشاره نمود: به طولانى شدن زمان در قيامت براى محاسبه و بررسى اعمال بندگان -، كه قرآن نيز به آن تصريح كرده است .(43)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

ظهور از پشت پرده با خصوصيّات

يكى از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام به نام يعقوب بن منقوش ‍ حكايت كند:

روزى به منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شدم ، حضرت داخل ايوان جلوى يكى از اتاق ها نشسته بود و سمت راست امام عليه السلام پرده اى جلوى درب اتاق آويزان بود، خدمت حضرت عرض كردم : ياابن رسول اللّه ! امام و صاحب ولايت بعد از شما كيست ؟

فرمود: پرده را بالا بزن ، تا متوجّه شوى !

همين كه پرده را بالا زدم ، كودكى پنج ساله را در قيافه نوجوانى ده ساله با اين خصوصيات نمايان شد:

چهره سفيد و نورانى ، ابروانى كشيده و با فاصله ، كفان دست درشت و غليظ، شانه هاى بزرگ و بافاصله و در سمت راست گونه اش خالى سياه وجود داشت .

سپس آن كودك ، با وقار و هيبتى مخصوص به طرف پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى عليه السلام جلو آمد؛ و در بغل پدر، روى زانويش ‍ نشست .

بعد از آن امام عسكرى عليه السلام به من فرمود: اى يعقوب ! اين كودك بعد از من امام و صاحب شماها خواهد بود.

همين كه سخن پدر تمام شد و او را معرّفى نمود، از روى زانوى پدر برخاست و پدرش اظهار نمود: اى عزيزم ! اى پسرم ! در حال حاضر داخل برو و مخفى باش تا آن هنگامى كه خداوند متعال اراده كند.

و چون آن حجّت خدا وارد اندرون منزل شد، امام حسن عسكرى عليه السلام مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى يعقوب ! اكنون بلند شو و داخل اتاق را خوب نظر كن كه چه مى بينى ؟

پس طبق فرمان امام عليه السلام بلند شدم و هر چه به اطراف نگاه كردم كسى را نيافتم ؛ و متوجّه شدم كه حجّت خدا از چشم ها ناپديد و غايب شده است .(13)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

ظهور نور در مدينه و اعدام دو جنايت كار

يكى از اصحاب و شاگردان امام صادق عليه السلام ضمن پرسش هاى متعدّدى از آن حضرت سؤال كرد:

وقتى امام زمان عليه السلام در شهر كوفه برنامه خود را اجراء نمايد، به كدام شهر رهسپار خواهد شد؟

فرمود: به مدينه جدّم رسول اللّه صلى الله عليه و آله مراجعت مى نمايد؛ و چون حضرت - ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - وارد مدينه منوّره گردد حوادثى عجيب رخ مى دهد؛ مؤمنين در شادكامى و سرور قرار خواهند گرفت و كافران در ذلّت و بدبختى خواهند بود.

سپس حضرت وارد مسجدالنّبى مى شود و كنار قبر جدّش رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى آيد و با صداى بلند مى گويد: اى جمع خلايق ! آيا اين قبر جدّم رسول اللّه است ؟

خواهند گفت : آرى ، اى مهدى آل محمّد!

پس از آن اظهار مى فرمايد: چه كسانى كنار قبر او قرار گرفته اند؟ گويند: دو هم نشين او، ابوبكر و عمر كنار آن حضرت دفن شده اند.

امام زمان (عجّ) با اين كه از واقعيّت اءمر آگاه است ، مطرح مى نمايد: چرا از بين تمام امّت فقط اين دو نفر اينجا دفن شده اند؟

آيا احتمال نمى دهيد كه كسانى ديگر دفن شده باشند؟

در جواب گويند: غير از آن دو نفر كسى ديگر كنار حضرت رسول دفن نشده است ، چون كه آن دو خليفه آن حضرت بوده اند.

بعد از آن مى فرمايد: آيا كسى از شماها در اين موضوع - و دفن آن دو نفر - شكّ و شبهه اى ندارد؟

همه خواهند گفت : خير.

و چون مدّت سه روز از اين جريان بگذرد، دستور دهد تا نبش قبر كنند و جسد آن دو نفر را از قبر درآورند، بدون آن كه تغييرى در شكل و قيافه آن ها پديد آمده باشد؛ و سپس دستور مى دهد: جسد هر دو نفرشان را بر درختى خشك آويزان كنند؛ و آن درخت سبز و داراى ميوه گردد و كسانى كه ولايت و حكومت آن ها را قبول داشته اند، گويند: اين دو نفر، چه افراد شريفى بوده اند؛ اكنون حقّ بر همگان آشكار شد و ما پيروز گشتيم .

بعد از آن ندائى از طرف حضرت مهدى (عجّ) به گوش همگان مى رسد: دوستداران اين دو نفر هر كه هست ، سر جاى خود بايستد و آن هائى كه مخالف اين دو مى باشند، در سمتى ديگر قرار گيرند.

چون جمعيّت از يكديگر جدا شوند، به دستور آن حضرت ، باد سياه و وحشتناكى مى وزد و آن دو جسد را با تمام علاقه مندانشان به همراه درخت مى سوزاند.

سپس حضرت دستور مى دهد تا آن دو جسد سوخته شده را فرود آورند و به اذن و اراده خداوند زنده مى شوند و اجتماعى عظيم از اقشار مختلف گرد هم آيند.

بعد از آن ، حضرت ضمن خطبه اى مفصّل تمام جنايت ها و ظلم هائى كه از حضرت آدم به بعد شده ، براى جمعيّت بازگو مى فرمايد تا آن موقعى كه به خانه حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها و اميرالمؤمنين امام علىّ عليه السلام حمله كردند و در خانه را آتش زدند و محسن آن حضرت را بين در و ديوار سقط كردند.

و جريان كربلاء و شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش و نيز اسارت اهل بيت ش را، همچنين به شهادت رسيدن تمامى ائمّه و ذرارى آن ها و تمام ظلم و جناياتى كه بر عليه مؤمنين انجام گرفته است و نيز عمل هاى زنا كه در جامعه واقع شده - تا زمان ظهور امام زمان عليه السلام - به تمامى آن ها اشاره مى نمايد.

و چون همه ظلم ها و جنايت ها را برشمارد، با دليل و برهان بر عليه آن دو نفر اثبات مى نمايد و آنها نيز مى پذيرند و اعتراف مى كنند.

پس از آن كه اعتراف كردند، هر دو نفرشان را مؤاخذه و قصاص مى كند و دستور مى دهد: آن ها را دار بزنند و در آن هنگام آتشى از درون زمين خارج مى گردد و آن ها را مى سوزاند، سپس باد شديدى مى وزد و خاكستر آن ها را متلاشى و پراكنده مى كند.(27)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

ظهور نور و انتقام از ظالم

مرحوم شيخ صدوق رحمة اللّه عليه به نقل از عبدالسّلام هروى حكايت كند:

روزى محضر شريف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون حديثى از امام صادق عليه السلام سؤال كردم كه فرمود: هنگامى كه امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف خروج نمايد تمام ذرّيه قاتلين امام حسين عليه السلام را بجهت كردار پدرانشان نابود مى نمايد و انتقام خون جدّ مظلومش را مى گيرد؛ آيا صحيح مى باشد؟

امام رضا عليه السلام فرمود: بلى ، صحيح است .

گفتم : آيه قرآن كه مى فرمايد: نمى توان گناه شخصى را بر ديگرى تحميل كرد، چه مى شود؟

فرمود: خداوند متعال در تمام گفتارش صادق و راست گو است ، وليكن ذرّيه قاتلين حضرت اءباعبداللّه الحسين عليه السلام چون راضى به كردار پدرانشان بودند و به اعمال و حركات زشت آن ها فخر و مباهات مى كردند، پس شريك جرم هستند.

چون هركس راضى به كردار ديگرى - چه خوب و چه بد - باشد در ثواب و عقاب او شريك است ، گرچه شخصى در مغرب ظلم كند و ديگرى در مشرق نسبت به كار او راضى و خوشحال باشد، پس در اين صورت شريك جرم محسوب مى شود.

سپس افزود: امام زمان عليه السلام چنين افرادى را خواهد كشت .

بعد از آن عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! بعد از آن كه امام زمان عليه السلام خروج نمايد، ابتداء از كجا و نسبت به چه امورى اقدام مى فرمايد؟

امام رضا عليه السلام در جواب فرمود: وقتى قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم خروج نمايد، ابتداء به مجازات بنى شيبه در مكّه مى پردازد، چون آن ها دزدان اوّليه اى هستند كه تمام اموال بيت اللّه الحرام را دزديده اند و بدين جهت دست آن ها را طبق دستور اسلام جدا خواهد كرد.(44)

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

علائم و نشانه هاى قبل از ظهور نور

مرحوم شيخ صدوق و برخى ديگر از بزرگان آورده اند:

روزى حضرت اميرالمؤمنين ، امام علىّ عليه السلام در جمع بسيارى از مردم سخنرانى مى نمود؛ در ضمن فرمايشات خود، خطاب به مردم كرد و اظهار داشت :(18)

اى مردم ! پيش از آن كه من از بين شما رحلت نمايم و مرا از دست دهيد، آنچه مى خواهيد سؤ ال كنيد و جويا بشويد تا از علوم من بهره مند گرديد.

از بين افراد جمعيّت ، شخصى به نام صعصعه بن صوحان از جاى برخاست و سؤ ال كرد: يا اميرالمؤمنين ! دَجّال چگونه و در چه زمانى خارج مى شود؟

امام علىّ عليه السلام در جواب فرمود: پيش از خروج دجّال ، علائم و نشانه هائى است كه يكى پس از ديگرى ظاهر و واقع خواهد شد، از آن جمله :

مردم نسبت به نماز بى توجّه شده و كارهاى دنيا و امور شخصى را در أولويّت قرار مى دهند، نسبت به امانت بى اعتنا گشته و سهل انگارى مى كنند، دروغ و دروغ گوئى را حلال و توجيه مى نمايند؛ و نيز رباخوارى شايع و عادى گردد.

مردم ساختمان ها را محكم و مجلّل بنا مى كنند، دين و احكام شريعت را با دنيا و اموال آن مبادله مى نمايند، افراد سفيه و بى خرد براى اجراء امور جامعه برگزيده مى شوند، زنان در مسائل مختلف مورد مشورت قرار مى گيرند، ديد و بازديد خويشاوندان با يكديگر قطع مى گردد.

و پيروى از تمايلات و هواهاى نفسانى انجام مى پذيرد؛ و خونريزى ، عادى و ساده گردد، حلم و بردبارى مذموم و به ظلم و تجاوز فخر و مباهات شود.

رؤ ساء و حكماء، اشخاصى فاجر و فاسق باشند، كارگزاران و گردانندگان امور جامعه ، افرادى ظالم و بى باك خواهند بود؛ و عارفان عالم ، نسبت به دين خائن باشند؛ قاريان ، قرآن را وسيله معاش و خودنمائى قرار دهند، شهادت و گواه ناحقّ رايج گردد، تهمت و ارتكاب گناه عادى و ساده باشد.

قرآن را - فقط - زيبا بنويسند و زيبا بخوانند (بدون آن كه توجّهى به معنا و محتواى آن داشته باشند؛ و نيز بدون آن كه در امور زندگى و موقعيّت كارى خود، مورد عمل قرار دهند)، مساجد و عبادتگاه ها مزيّن و مجلّل - ولى بى محتوا - باشد، دل ها از يكديگر جدا و بلكه مخالف همديگر گردند، عهد و وفا اهميّتى نداشته ؛ و زن ها با مردان در امور اقتصادى و تجارى مشاركت نمايند.

افراد فاجر و فاسد - بجهت ايمنى از شرّشان - مورد احترام قرار مى گيرند، دروغ گويان تصديق و تاءييد مى شوند، هركس نسبت به ديگرى بدبين و مشكوك مى باشد؛ و به همديگر جسارت و توهين روا داشته و انجام مى دهند، زنان سوار اسب و موتور، دوچرخه و... مى شوند؛ و همچنين از جهت قيافه ، زنان و مردان شبيه يكديگر مى گردند.

براى هر قضيّه و جريانى شهادت دهند، بدون آن كه در جريان اءمر و يا از واقعيّت خبر داشته باشند و يا بدانند كه حقّ با كيست .

مردم احكام و مسائل دين را مى آموزند نه براى دين ، بلكه براى دنيا و معاش ، آن ها دنيا و متعلّقات آن را باارزش و عظيم بدانند؛ ولى آخرت را بى ارزش و هيچ محسوب نمايند.

گرگان صفتان ، لباس ميش بر تن كنند؛ ولى دل ها و درون آن ها متعفّن و فاسد باشد.

سپس حضرت اميرالمؤمنين علىّ صلوات اللّه عليه افزود:

در يك چنين زمانى هركس و هر مؤمنى به دنبال پناهگاهى مى گردد؛ در آن هنگام دجّال ظهور و خروج مى كند، در حالى كه چشم راست ندارد و چشم چپش در پيشانى او همچون ستاره صبح مى درخشد، در پيشانيش نقش كافر مى باشد.

او سوار بر الاغى سفيد رنگ خواهد بود و به سوى شامات حركت مى كند و در محلّى به نام بيداء - كه بين مكّه معظّمه و مدينه منوّره واقع شده است - درون زمين فرو مى رود؛ و تمام تابعين و پيروان او حرام زاده هستند.

سپس امام زمان عليه السلام ظهور و قيام مى نمايد؛ و نيز حضرت عيسى مسيح عليه السلام حضور مى يابد و پشت سر او نماز مى خواند.(19)

همچنين مرحوم شيخ مفيد آورده است :

امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: پيش از آن كه حضرت قائم - آل محمّد عليهم السلام - قيام و ظهور نمايد؛ بجهت زيادى معصيت و گناه ، مردم به وسيله آتش و نور سرخى كه در آسمان نمايان مى شود مورد زجر و سختى قرار مى گيرند، در بغداد و بصره خَسف و نقصان به وجود آيد، در بصره خونريزى شود و ساختمان هايش خراب و اهل آن فانى گردند، در عراق خوف و وحشتى حاكم شود كه راه فرار و نجاتى بر آن ها نباشد.(20)ش

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 2 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀ نظر بدهید

صفحه قبل 1 ... 21 22 23 24 25 ... 34 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com