▒▓█ ضددجال_آنتی دجال █▓▒

اللهّم عجّل الولیک الفرج

معرفی منبع تحریفها ودروغها درباره عاشورا
عضو گروه تحقیقاتی دانشنامه 14 جلدی امام حسین (ع) می‌گوید: بیشترین تحریفاتی كه درباره نقل قیام عاشورا انجام شده است، در مقاتلی مانند «ابی‌مخنف»، «اسرارالشهادة»، «نورالعین»، «منتخب طریحی» و مقاتلی كه در قرون اخیر نوشته‌ شده‌اند، وجود دارد.

به گزارش فارس، برخورد احساسی با واقعه عاشورا سبب ورود برخی از مطالب غیرواقعی در كتاب‌هایی است كه بیشتر آنها در قرون اخیر نگاشته شده‌اند. برای بررسی و شناخت انحرافات و خرافه‌هایی كه وارد مقاتل شده‌اند، میزگردی با حضور حجج اسلام سیدمحمود طباطبایی‌نژاد و امیرحسین ملك‌پور، اعضای گروه تحقیقاتی دانشنامه 14 جلدی امام حسین (ع) انجام شد كه گزیده‌ای از آن در پی می‌آید.

* حضرت قاسم (ع) در روز عاشورا ازدواج نكرد

متن کامل در ادامه ی مطلب 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 7 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 7 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 روایت کورت فیشلر آلمانی از حضور ایرانیان در واقعه کربلا


به نوشته فريشلر، علي بن حسين (ع) (امام زين العابدين) در دمشق بستر بيماري بود پزشکي ايراني ـ که از پزشکان جندي شاپور به نام بختيشوع بود امام را معالجه کرد و تجويز دارو نمود. و امام حسين در کربلا کمک ملائکه را نپذيرفت .
به گزارش البرز، کورت فیشر آلمانی در کتاب خود به نقل از ابوعلی سیمجور از حضور تعدادی از ایرانیان در واقعه کربلا و پیوستن آنها به یاران امام حسین (ع) خبر میدهد و ادامه میدهد: "مورخان نام ايراني ها را تعمداًذکر نکرده اند؛ زيرا خلفاي عباسي با آن که به کمک ايراني ها سر کار آمدند با ايراني ها عداوت داشتند خلفاي اموي نيز خونخوارترين افراد را مأمور اداره ايرانيان مي نمودند ..."

کورت فريشلر آلماني در مورد امام حسين(ع)، کتاب «امام حسين (ع) و ايرانيان » را نوشته است . فريشلر در اين کتاب اسناد و مدارک را دقيقاًثبت نکرده است و به حضور نماينده امام در ايران «شهر ري » و آشنايي کم و بيش امام حسين(ع) به زبان فارسي و علاقه متقابل امام و ايرانيان ، و حرکت امام حسين (ع) از مکه به کربلا و فعاليت مسلم بن عقيل در کوفه و حادثه کربلا و اوضاع ايران و تأثير خون حسين (ع) و نفرين زينب (س) در سقوط اموي اشاره نموده است .

کورت فريشلر طرفداري کارگر ايراني در کوفه به نام عباس بذائي (اردبيلي ) از مسلم بن عقيل و کشته شدن او توسط سربازان محمد ابن اشعث را ذکر نموده فريشلر در مورد جنگ تن به تن در روز عاشورا مي گويد: «در عاشورا جنگ تن به تن از بامداد تا ظهر ادامه داشت و تو گويي قضا و قدر تعمد داشت که آن روز، جنگ به آن شکل ادامه پيدا کند... که تا آخرين لحظه ناظر صحنه هاي از خود گذشتگي سربازان حسين و خود او بشوند و حتي اندکي از آن فاجعه ها از نظرشان محو نگردد».

در مورد علاقه ايرانيان و حمايت آن ها از امام حسين(ع) ، فريشلر به نقل از ابو علي سيمجور ذکر مي کند که عده اي از ايرانيان کوفه به سوي قادسيه رفتند و به کربلا رسيدند... و خود را به امام حسين(ع) رساندند. حسين (ع) گفت : پس بدانيد که من و کساني که نسبت به من وفا دارند فردا به قتل خواهيم رسيد و شما از راهي که آمده ايد برگرديد تا کشته نشويد... ايراني ها گفتند: کشته شدن در راه تو براي ما سعادت است ... که بين (20 تا 30) نفر مرد ايراني در کربلا ماندند و فقط اسم (برويج = پرويز) معلوم است .

همچنان که ذکر شد در اين کتاب اسناد و مآخذ دقيقاًدرج نشده است و مورخان نيز در اين مورد (شرکت ايرانيان در کربلا) سخني ذکر نکرده اند که فيشر در اين مورد مي گويد: «مورخان نام ايراني ها را تعمداًذکر نکرده اند؛ زيرا خلفاي عباسي با آن که به کمک ايراني ها سر کار آمدند با ايراني ها عداوت داشتند خلفاي اموي نيز خونخوارترين افراد را مأمور اداره ايرانيان مي نمودند و نمي توان ترديد داشت که يکي از علل علاقه مندي ايرانيان به علي(ع) و فرزندانش ناشي از کينه بني اميه به ايرانيان بود و علي (ع) و فرزندانش بر عکس بني اميه به ايرانيان علاقه داشتند... مورخان به خاطر بيم از بني اميه اسم ايرانيان را که از حسين (ع) حمايت کردند از قلم انداختند».

در اين کتاب به شرکت (20 تا 30) ايراني در کربلا و شهادت آن ها به نعمان بن ابي عبدالله و قاضي سعد الدين ابوالقاسم عبدالعزيز معروف به ابن براج استناد نموده است .

فريشلر معتقد است که کاروان حسين (ع) در کربلا حداکثر 200 نفر بوده و حال آن که حداکثر سپاه پياده و سوار عليه امام سي هزار نفر بودند.

حماسه حسيني با توجه به مقايسه دو سپاه يکي از حماسه هاي رزمي بزرگ جهان است : «کشته شدن حسين و يارانش قطع نظر از هر نوع نظريه ايدئولوژي از لحاظ شجاعتي که از آن مرد (بزرگ ) و يارانش به ظهور رسيد، يکي از حماسه هاي رزمي بزرگ جهان است آدمي وقتي نوشته مورخان را در خصوص روحيه حسين (ع) مي خواند،حيرت مي کند که آن مرد داراي چه ايمان و اراده اي بود که آن موقع از مشاهده سر شکافته و خونين پسرش (علي اکبر) ... گريه نکرد و نناليد و گفت خدايا اين قرباني را در راه دين برحق خود، اسلام بپذير.

به نظر مي رسد که فريشلر به جاي علي اصغر، علي اکبر را نوشته است .
چرا که پس از اصابت تير حرمله بن کاهل اسدي به علي اصغر (ع) امام حسين (ع) خون او را به آسمان پاشيد که حتي قطره اي از آن خون به زمين نيفتاد.

از نظر کورت فريشلر، نطق زينب در کوفه هم در مردم تأثير نمود و هم روحيه نستوه و خلل ناپذير او را نشان داد و هم جوابي دندان شکن در جمع به عبيدالله زياد داد.

«نطق زينب در مردم خيلي اثر نمود... اولين بار بود که يک زن در کوفه ، با صداي بلند براي مردم نطق مي کرد... از روزي که شهر کوفه از صدر اسلام بنا شد تا آن روز اتفاق نيفتاده بود... زني که حرف مي زد يک اسير بود و نطق کردن يک مرد اسير يک پديده خارق العاده جلوه مي نمود تا چه رسد به اينکه يک زن اسير نطق نمايد که ... ما عظمت خود را از دست نداده ايم ما از خانواده رسالت هستيم و مباهات مي کنيم که مردان ما در راه حق کشته شده اند و ما اسيران رنج را جهت پيروي از حق تحمل مي نماييم ... برادرم با جدش رسول الله در بهشت است ... ولي آن ها که برادرم را کشتند در اين دنيا ملعون مي شوند... در دنياي ديگر در قعر جهنم اند... »

به نوشته فريشلر، علي بن حسين (ع) (امام زين العابدين) در دمشق بستر بيماري بود پزشکي ايراني ـ که از پزشکان جندي شاپور به نام بختيشوع بود امام را معالجه کرد و تجويز دارو نمود. و امام حسين در کربلا کمک ملائکه را نپذيرفت .

جبرئيل آمد که اي سلطان عشق يکه تاز عرصه ميدان عشق
دارم از حق بر تو اي فرخ امام هم سلام و هم تحيت هم پيام

که امام حسين (ع) جواب داد:

جبرئيلا رفتنت زينجا نکوست پرده کم شو در ميان ما و دوست
قصه کوته شمر ذي الجوشن رسيد گفتگو را آتش خرمن رسيد...
alvadossadegh.com
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 7 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

منابع مقاله:
عرفان نظری ، یثربی، سید یحیی؛

از همان آغاز به علل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوه ها و روشهای گوناگون انجام پذیرفته است که این شیوه ها و سلیقه ها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شده اند، که به سلسله های مهم عرفان و تصوف اسلامی ذیلا اشاره ای می کنیم:
سلسله قادریه: منسوب به عبد القادر گیلانی (متوفی 562 ه.) ملقب به قطب الاعظم. پیروان این مکتب وحدت وجودی هستند. و به محبت و خدمت شهرت دارند. اگرچه در اصل از بین حنابله برخاسته اند، اما تا حدود زیادی اهل تسامح و مسامحه بودند. در این طریقت به حفظ سنت و شعائر تاکید می شود و این طریقت در سراسر بلاد اسلامی منتشر شده است. (1) سلسله رفاعیه: منسوب به ابو العباس سیدی احمد رفاعی بصری (متوفی 578) است که سلسله شیوخ آن به معروف کرخی می رسد. پیروان این طریقت جهانگرد و خانه به دوش و در کار ریاضت و تربیت و ترتیب ذکر، تندروتر از قادریه اند. (2)
سلسله بدویه: منسوب است به سیدی احمد البدوی (متوفی 675) که آنان را احمدیه نیز می نامند. سلسله بدوی در مصر انتشار زیادی پیدا کرد. در یکی از جنگهای صلیبی که سن لوئی به مصر حمله کرد پیروان این سلسله مسلمین را به جنگ با مسیحیان تشویق می کردند. اما بی بند و باری و میگساری آنها بعدها از اسباب عدم توجه عامه مسلمین به آنها شد. (3)
سلسله سهروردیه: منسوب به شهاب الدین عمر بن عبد الله سهروردی (متوفی 632 ه.) است که در تصوف طریقه ای معتدل داشت. وی عمل به فرایض دین را مقدمه وصول به حقیقت می شمرد. سلسله های جلالیه، جمالیه، زینبیه، خلوتیه و شعبه های متعدد و مختلف آن در آسیای صغیر، روشنیه در افغانستان از طریق سهروردیه نشات یافته اند. زکریای مولتانی، این طریقت را در هند رواج داد و پیروانی یافت. (4).
سلسله شاذلیه: منسوب به ابو الحسن شاذلی (متوفی 656 ه.) است. رعایت پنج اصل خوف ظاهری و باطنی، پیروی از سنت، عدم اعتنا به خلق، تسلیم و رضا، توکل در شادی و محنت، پایه اعتقادی این طریقت است. این سلسله در مصر و مغرب و بلاد عثمانی قدیم اعتبار تمام را کسب کرده است. سلسله های: جوهریه، وفائیه، مکیه، هاشمیه، عفیفیه، و قاسمیه، خواتریه در مصر و سلسله هایی مثل شیخیه، ناصریه، حبیبیه، و یوسفیه در مغرب، از آن منشعب شده اند. (5)
سلسله نقشبندیه: منسوب به خواجه بهاء الدین محمد نقشبند (متوفی 792 ه.). نقش بندیه خود شاخه یی بوده اند منشعب از سلسله خواجگان که منسوب بوده است به خواجه احمد عطاسیوی معروف به حضرت ترکستان. بعدها این سلسله در هند، مخصوصا در دوره اقتدار مغول هند، نفوذ داشت. پیروان این طریقت در آغاز، طرفدار زهد و فقر و سادگی بودند و اندیشه وحدت وجودی داشتند، اما بعدها برخی از آنان به مدح گویی و مال اندوزی روی آوردند. (6)
سلسله چشتیه: این سلسله را معین الدین چشتی (633) به وجود آورد. که شیخ فرید الدین شکر گنج (متوفی 670 ه.) و شیخ نظام الدین اولیاء (متوفی 725 ه.) از اخلاف وی هستند. (7)
سلسله شطاریه: منسوب به عبد الله شطار (متوفی بین 818 و 832 ه.) است سخنان او یادآور سخنان بایزید و حلاج است. این طریقه در سوماترا و جاوه نیز پیروانی دارد. (8)
سلسله مولویه: منسوب به جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی (متوفی 672) که دو فرقه پوست نشینان و ارشادیه از آن برخاسته اند. پیروان این طریقت، معتقد به وحدت وجود هستند و توجه به وجد و سماع، قول و ترانه از مختصات این طریقت است. مولویه در عهد دولت عثمانی ها کسب نفوذ کردند و بعد از روی کار آمدن جمهوری ترکیه نفوذ خود را از دست دادند و اکنون فقط در حلب و بعضی بلاد کوچک باقی ماندند. (9)
سلسله بکتاشیه: منسوب به حاجی بکتاش ولی (متوفی 738 ه.) این طریقت در حدود قرن هشتم هجری پیدا شد و در ترکیه در روزگار سلاطین عثمانی رواج یافت. در آداب و عقاید این فرقه، هم صبغه تشیع است و هم نوعی گرایش به تاویل و مسامحه. بعضی آداب و رسوم هم از تاثیر و تقلید نصارا در بین آنها رواج یافته است. کلاه سفید، احترام به ادیان، مبارزه با ظلم، از خصوصیات آنان است. (10)
سلسله نعمت اللهیه: منسوب به شاه نعمت الله ولی (متوفی 835 ه.) عقیده به وحدت وجود افراطی از مختصات این طریقت است. چند طریقه از این سلسله منشعب شده است که در ایران پیروانی دارد.
سلسله ذهبیه: منسوب به میر عبد الله برزش آبادی که طریقه او از طریقت کبرویه جدا شده است و تا حدی رنگ غلو دارد و مانند سلسله نعمت اللهیه به تشیع منسوب است.
پی نوشت ها:
1 - ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد و طرائق الحقایق، ج 3.
2 - پیشین.
3 - پیشین.
4 - پیشین.
5 - پیشین.
6 - پیشین.
7 - پیشین.
8 - پیشین.
9 - پیشین.
10 - پیشین.
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

قرآن کریم همراه با ترجمه و دوره کامل تفسیر نمونه (27 جلدی)!
نرم افزار همراه نمونه این نرم افزار در برگیرنده متن کامل قرآن کریم به همراه ترجمه حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی و دوره کامل تفسیر نمونه (27 جلدی) است
قرآن کریم همراه با ترجمه‌ی معظم له و تفسیر نمونه
Download HamrahNemooneh.zip | 6.89 MB
نسخه‌ی کم حجم (بدون تفسیر)
Download HamrahNemoonehLite.zip | 2.29 MB
  

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مقدمه :

تبيين ارزش و مقام زن و نقش تربيتي آن درآيات نوراني قرآن کريم و روايات حضرات معصومين (ع ) فرع بر انسان شناسي است و آن نيزخود ازهستي شناسي و توحيد نشات مي گيرد و زن عنصرتابناکي است که زيربناي همه فضيلت هاي انساني و ارزش هاي والاي خليفه الله درجهان است (1) نقشي که اسلام براي زن در نظام جامع تربيتي خود قائل است دقيقاً منطبق برفطرت و جايگاه او درنظام آفرينش است و دشوارترين و ظريفترين مسووليت ها که به عهده پيامبران بوده برعهده زنها گذاشته شده است و آن تربيت فرزند است .زن با برخورداري از ويژگيهاي خاص جسمي و روحي نقش مادري و تربيت فرزند را که زير بنائي ترين نقش ها درنظام خلقت است و صلاح و فساد جوامع بدان بستگي دارد عهده داراست . مکتب اسلام براي تربيت فرزند که يقيناً سرنوشت جوامع را رقم مي زند آنقدراهميت قائل است که براي انتخاب همسر و آداب و رفتار پدر و مادر قبل از انعقاد نطفه از رحم مادر،دوران بارداري مادرتا دوران تولد و شيرخوارگي و تا دوران کودکي نوجواني و جواني دستورالعملي دقيق تنظيم و ارائه نموده است که رعايت آن تربيت نسل صحيح و لايقي را دربردارد .  

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نويسنده:سيدحسين هاشمى نژاد 





بدون ترديد دعا كردن براى حضرت صاحب الزمان، عليه السلام، نصرت و يارى اوست، چون يكى از انواع نصرت يارى كردن به زبان است، و دعا براى آن حضرت يكى از اقسام يارى كردن به زبان است قرآن مجيد مى فرمايد:
و اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها او ردوها (1)
و هرگاه محبت و ستايش شديد به بهتر يا نظير آن جواب دهيد.
در تفسير على ابراهيم قمى ذيل آيه شريفه مى گويد: سلام و كارهاى نيك ديگر. (2)
پر واضح است كه دعا از بهترين انواع نيكى است، پس اگر مؤمن براى مولاى خود خالصانه دعا كند مولايش نيز براى او دعا مى كند و دعاى آن بزرگوار كليد همه خيرات و بركات و فلاح و رستگاريست. شاهد و مؤيد اين مدعا روايت ذيل است.
جمعى از اهالى اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابو جعفر محمد بن علويه نقل كردند كه: شخصى به نام عبدالرحمن در اصفهان ساكن بود كه شيعه بود. از او پرسيدند: چرا به امامت حضرت امام على النقى، عليه السلام، معتقد شدى؟ گفت: چيزى ديدم كه سبب اعتقاد محكم من شد.
من مردى فقير بودم و زبان و جرات داشتم، در يكى از سالها اهل اصفهان مرا از شهر بيرون كردند. من با جمعى ديگر براى شكايت به دربار متوكل رفتيم، در حالى كه در دربار بوديم دستور از او صادر شد، كه على بن محمد بن الرضا، عليه السلام، را حاضر كنند. به يكى از حاضران گفتم: اين مرد كيست كه دستور احضارش داده شده؟ گفت: او مردى علويست كه رافضيان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: چنين مى دانم، كه متوكل او را براى كشتن حاضر مى كند و گفتم: از اينجا نمى روم تا اين مرد را ببينم چگونه شخصى است.
گويد: پس آن مرد سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه، در صف ايستاده به او نگاه مى كردند هنگامى كه او را ديدم محبتش در دلم جا گرفت. شروع كردم در دل براى او دعا كردن كه خداوند شر متوكل را از او دفع نمايد، او در بين مردم پيش مى آمد و به كاكل اسبش نگاه مى كرد نه به چپ نظر مى كرد و نه به راست. من در دل دعايم را تكرار مى كردم. هنگامى كه به كنارم رسيد صورتش را به سويم گردانيد. سپس فرمود: خداوند دعايت را مستجاب كند و عمرت را طولانى نمايد و مال و فرزندت را زياد سازد. از هيبت و عظمت او به خود لرزيدم و درميان رفقايم رفتم و پرسيدند چه شد؟ گفتم، خير است و به هيچ كس نگفتم. پس از اين ماجرا به اصفهان برگشتم، خداوند به بركت دعاى او راههايى از مال دنيا به من گشود به طورى كه امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه ام دارم غير از اموالى كه خارج از خانه دارم. و صاحب ده فرزند شدم و هفتاد و چند سال از عمرم مى گذرد، من به امامت آن بزرگوار قائلم كه آنچه در دلم بود دانست وخداوند دعايش را درباره ام مستجاب كرد.(3)
اى دوستان امام زمان عليه السلام، خوب در اين روايت بنگريد كه چگونه يك انسانى كه اهل ايمان نبود به خاطر يك دعا براى حضرت هادى، عليه السلام، و دعاى آن امام همام در حقش صاحب ثروت و عزت و ايمان و تقوى گرديد. اگر ما كه از شيعيان و دوستان حضرت صاحب الزمان، عليه السلام، هستيم براى آن بزرگوار دعا كنيم و متقابلا حضرت ما را دعا بفرمايند چه بركات عجيبى در زندگى ما پيدا خواهد شد.
مرحوم آية الله موسوى اصفهانى در كتاب مكيال المكارم، مطلبى را به اين شرح نقل مى كند: يكى از برادران صالحم برايم نقل كرد كه آن حضرت را در عالم رؤيا مشاهده كرده و آن بزرگوار به او فرموده اند: «من براى هر مؤمنى كه پس از ذكر مصائب سيدالشهدا در مجالس عزادارى دعا مى كند، دعا مى كنم ». (4)
تا كى به اشك و آه تمنا كنم ترا
جانا بيا دمى كه تماشا كنم ترا
اميد دل به راه وصالت نشسته ام
تا يك نظر به آن قد رعنا كنم ترا
وقت سحر اميد اجابت رود كه من
با سوز دل دعا به سحرها كنم ترا
گفتم چه چاره آتش سوزان عشق را
گفتا به آب ديده تسلى كنم ترا
اى مشعر و منا ز صفاى تو با صفا
من از صفا و مروه تمنا كنم ترا
از درد هجر تو دل مجروح ناله كرد
گفتم به وصل يار مداوا كنم ترا
اى غايب از نظر به خدا، من هم از خدا
چون هاشمى هميشه تقاضا كنم ترا
راستى چه شيرين است زندگى در زير سايه اش و در زمان حضورش. در خاتمه اين بحث دست به دعا برمى داريم و مى گوييم: پروردگارا! لباس فرج را بر اندام زيباى دلربايش بپوشان و دل نازنينش را با بشارت ظهورش مسرور فرما، و توفيق ديدار جمال ملكوتيش را با عافيت نصيب گردان بمنك و كرمك يا ارحم الراحمين
در بهترين و عاليترين حالات براى فرج مهر بیکران دعا كنيم!
پی نوشت :

1. سوره نساء (4)، آيه 8
2. القمى، على بن ابراهيم، تفسيرالقمى ، ج1، ص 145.
3. الراوندى، سعيد بن هبة الله، الخرائج و الخرائج، باب حادى عشر در معجزات حضرت هادى.
4. موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، ج1، ص 386.
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 
ابوهلال عسكری در كتاب جمهرة الأمثال و ابن أبی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل می‌كنند كه وقتی صدیقه طاهره سلام الله علیها به مسجد آمد و آن خطبه غرا را خواند و سپس برای اثبات این كه فدك مال شخصی آن حضرت بوده است ، امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان شاهد خود معرفی كرد، ابوبكر بر منبر رفت و سخن بسیار زشت و توهین‌آمیز را نسبت به صدیقه طاهره و امیرمؤمنان علیهما السلام بر زبان جاری كرد كه پیش از آن سابقه نداشته است.


ابوهلال می‌نویسد:
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

متنی زیبا از خانم عاطفه صادقی...


خداوند به کوهی د ر ایسلند ندا داد تا آه بکشد

کوه آتشفشان آه کشید

آهش خاکستر شد

و خاکستر، آسمان اروپا را فرا گرفت

70 هزار پرواز لغو شد

اقتصاد بند زده‏ی اروپا دوباره ترک برداشت

بورس اروپا سقوط کرد

و این برای مردمی که خدایشان یورو و دلار است یعنی:

بحران

این‏بار نه مانند فیلم‏های هالیوودی نبرد آرماگدونی رخ داد، نه آدم فضایی‏ها با بشقاب پرنده آسمان اروپا را سیاه کردند

فقط کوه آتشفشانی به اراده‏ی خدا آه کشید.

أ لَمْ تَرَ أَنَّ الله يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ ... (سوره حج آیه 18)

ترجمه: آيا نديدى كه تمام كسانى كه در آسمان‏ها و كسانى كه در زمين‏اند براى خدا سجده مى‏كنند؟! و (همچنين) خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‏ها و درختان و جنبندگان‏.

صادر کنندگان گُل کنیا اعلام کردند: در نتیجه‏ی لغو پروازها هر روز دو میلیون دلار زیان می‏بینند.

روزنامه‏ی دیلی تلگراف نوشت: لغو پروازها دست کم 30 میلیارد یورو خسارت به بار آورده است.

این حادثه بر دیپلماسی بین‏المللی نیز تأثیر داشت، رئیس جمهور آمریکا، صدر اعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر کانادا نتوانستند برای شرکت در مراسم تدفین رئیس جمهور لهستان به این کشور سفر کنند.

اینکه آتشفشانی فعال شود، امر جالب توجه و پیچیده‏ای نیست ولی اینکه مدعیان جانشینی بشر به جای خدا، در برابر چنین پدیده‏ای اینگونه ضربه فنی شوند و از عقل ابزاری و مدرنشان کاری بر نیاید جای تأمل دارد!


«آقایان و خانم‏ها! اين چيزي كه در دستان من مي‌بينيد، يك ساعت است. من بر اساس حركت ثانيه‌شمارهاي اين ساعت پنج دقيقه زمان مي‌گيرم و در اين پنج دقيقه از خدا مي‌خواهم كه جان مرا بگيرد.

نفس‌هاي حاضران در سينه زنداني میشود! چشم‌هاي نگران مؤمنان به وجود خدا منتظر پاسخ قاطع خداوند است.

آقايان و خانم‌ها! پنج دقيقه تمام شد و من هنوز زنده‌ام. پس خدايي ... .»

اين ديالوگ در سكانس آغازين فيلم «برد» و از زبان نقش اول اين فيلم كه شخصيت «موسوليني» را بازي مي‌كند بيان مي‌شود. در اين سكانس، موسوليني هنوز به قدرت نرسيده و يك فعال سياسي است كه رهبري يك حزب كمونيستي را بر عهده دارد. این فیلم زندگی واقعی «بنيتو موسوليني» رهبر فاشيست و ديكتاتور بزرگ ايتاليا را به تصوير مي‌كشد.

سكانس پاياني این فيلم‌ چنین است:

«موسوليني كه با هيتلر متحد شده بود در جنگ شكست می‏خورد و از حكومت ساقط می‏شود. مجسمه‏ی او را به زير می‏كشند و با يك دستگاه پرس خرد می‏كنند. همزمان با خرد شدن مجسمه‏ی موسوليني، ديالوگ او در سكانس نخست فيلم پخش می‏شود: آقايان و خانم‌ها! پنج دقيقه تمام شد، خدايي در کار نیست!

موسولینی نمی‏دانست که پنج دقیقه انسان‏ها متفاوت از پنج دقیقه خداوند است.»


عقلانیت مدرن، عقل قدسی را تاب نیاورد، اعتقاد و دین را به گوشه‏ی کلیسا و کنج عزلت خانه‏ها راند و به خیال خود با این بهانه که خداوند در عرصه‏ی سیاسی و اجتماعی دست‏وپاگیر است، از جامعه و سیاست دین‏زدایی کرد، اکنون آه آتشفشانی، به امر خدا مناسبات دنیایشان را به هم می‏ریزد، حتی مناسبات سیاسیشان!

نیچه از جمله اندیشمندان سکولار غرب، معتقد بود با ورود به دوران مدرن، خدا دیگر مرده است.

مشهور است وقتی نیچه مُرد، خدا بر سنگ قبرش نوشت: نیچه مرد!

این مشهور اگر چه واقعی نیست ولی صادق که هست. اکنون استخوان‏های نیچه پوسیده و خدا همچنان «فعّال ما یشاء» خدائی‏اش را می‏کند. حتی اگر همه‏ی آدمیان نیچه شوند و انکارش کنند.

گر جمله‏ی کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد

انتشار خاکستر آتشفشان ایسلند در آسمان اروپا، و ناتوانی آن‏ها از مقابله با آن ثابت کرد که هنوز قدرت خدا از همه‏ی کشورهای اروپایی که می‏خواهند خدا در مناسبات اجتماعی و سیاسیشان نباشد، از همه‏ی کشورهایی که مهد سکولاریسم هستند بیشتر است، حتی اگر آنان نپسندند و نپذیرند!

إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (سوره بقره آیه 20)

نشان داد که همه‏ی عالم سرباز او و تحت اراده‏ی اویند و گاهی خداوند با آهی برخاسته از نهاد کوهی، جهانی را به حیرت وا می‏دارد...
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

و لقد ترکناها آیة فهل من مدّکر(سوره قمر، آیه 15)
"و ما آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت شود، پس کیست که پند گیرد؟"
در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.

 

تصویر ران ویت در پارك ملی كشتی نوح

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

به گزارش شیعه آنلاین، روز گذشته در خبری اعلام شد که اخيرا در يکي از مساجد بغداد قرآني ديده شده که ادعا مي شود با خون "صدام" دیکتاتور سابق حزب بعث عراق نوشته شده است.

بعثي ها در سال 1986 مدعي شده بودند که "صدام" در بيش از 100 جلسه در يکي از مساجد بغداد حاضر مي شده و با اهداء بيش از 27 ليتر از خون خود به يک خطاط عراقي اين قرآن را نوشته است!

«سي.ان.ان» نیز که این خبر را منتشر کرده است در این باره نوشت: اکنون مقامات عراقي نمي دانند که تکليفشان با اين قرآن چيست؟ زيرا حفظ آن مشکل زاست و هم از بين بردن آن مي تواند در ميان مسلمانان تنش زا باشد.

گفتنی است چند سال پيش نیز درج واژه «الله اکبر» روي پرچم عراق مورد بحث قرار گرفت که، سرانجام مقامات عراقي ناچار شدند بدون حذف آن تنها به تغيير رسم الخط آن اقدام کنند.

 


 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

متن نامه انیشتین به آیت الله العظمی بروجردی



خبر: متنی که می خوانید گزیده ای از آخرین رساله اینشتین (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) به ترجمه دکتر عیسی مهدوی است که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی منتشر شده است.

پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماما به خط خود انیشتین است سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

BENZ : $ 1/000/000 (به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.)
FORD : $ 1/000/000 (به افتخار این که انیشتین در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی های اینشتین به شمار می رود. نیز شاید سرنخ هایی از معمای حیرت انگیز ترور زنجیره ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ )

CONCORDE : $500/000 (به افتخار جناب لاوازیه - مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه - و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.)
$ 500/000 : TITANIC (به یاد بود کشته شدگان حادثه کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) - کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله - بخش هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می شود.)

شخصیت های اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد (فوت 1962م)
جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش - سال نگارش این رساله)

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 - 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 - 1962 - 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟

نامه انیشتین به آیت الله بروجردی

سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است :

Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )

محضر شریف پیشوای جهان اسلام ...جناب سید حسین بروجردی...

پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.

اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!

بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!!
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .

هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "

آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت نمود. اما به زیارت حر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت. 
پرسیدند: « چرا؟»
استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی ماند.
توضیح دادند که: « شاها ! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.»
شاه گفت: « من می روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد. »
پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد.
هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخمهای بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد.
شاه اسماعیل گفت: « این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند.
به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.
کرامات صالحین، مرحوم محمد شریف رازیx
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

با سلام





راز های نهفته بر میان نشانه ها و علائم حک شده بر اسکناس های ایالات متحده امریکا امروز به مسئله ای جدی تبدیل شده است این نشانه ها پرده از سلطه و سیطره فراماسونری جهانی و یهودیت صهیونیستی بر تمامی تاریخ اقتصاد فرهنگ و سیاست بزرگترین ابر قدرت عصر ما پرده بر می دارد به راستی هیچگاه به دقت به این نشانه ها نگاه کرده اید این فیلم با رمز گشایی از این نشانه ها شما را با راز های دلار آشنا می کند


دانلود - Download



حجم 87 مگ
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

1)انس زن و مرد
نگرش غلط "خلقت زن براي مرد " كه فمينيست ها را به واكنش و عكس العمل وا داشته ، از نظر قرآن كريم مردود است .قرآن ، زن و مرد را براي يكديگر و محتاج به هم معرفي و تفاوت ها را زمينه اي براي بهره مندي از كمالات همديگر توصيف مي كند .
"در آيات قرآن كرريم خداوند بعضي را بر بعضي برتري داد ،باز آن بعض ديگر از جنبه هاي ديگر بر بعضي ديگر برتري دارند ،نتيجه اين مي شود كه هر كدام را مسخر ديگري قرار داد ،اين به ان محتاج و ان به اين محتاج است.هر كدام از ديگري بايد فيض بگيرد.كسي نمي تواند به دليل داشتن قدرت و امكانات استعدادي و غيره ،از ديگران ،تسخير يك جانبه طلب كند،بلكه بايد تسخير و خدمت متقابل باشد تا نظام ،به احسن وجه اداره شود."
يكي ديگر از اشكالات وارد بر فمينيسم فرو كاستن روابط خانوادگي زن و مرد به روابط غريزي و جنسي است،در حالي كه روابط غريزي و جنسي ابتدايي ترين و نازلترين سطح روابط زن و مرد است.

امام صادق (ع) مي فرمايد:
آدم بعد از آگاهي از خلقت حوا از پروردگارش پرسيد:اين كيست كه قرب و نگاه او مايه انس من شده است؟!خداوند فرمود اين حواست.آيا دوست داري كه مايه انس تو باشد و با تو سخن بگويدو پيرو تو باشد؟آدم گفت :آري پروردگار!تازنده ام سپاس تو بر من لازم است؛ آن گاه خداوند فرمود:از من ازدواج بااو را بخواه؛چون صلاحيت همسري تو را جهت تامين علاقه جنسي نيز دارد و خداوند شهوت جنسي را به او عطا نمود...
خداوند گرايش جنسي و شهوت زناشويي را پس از برقراري جريان انس و دوستي بر آدم (ع) القا نمود.
ديگاه فمينيست ها در خصوص اكتسابي بودن زنانگي و اينكه فرآيند جامعه پذيري موجب رفتارها و اعمال خاص زنان شده، ريشه در ديگاه "دوركيم" دارد.وي فطرت را انكار مي كند.حال انكه قرآن كريم انسان را صاحب فطرت لايتغير مي داند.البته در شكل گيري شخصيت انسان مجموعي از عوامل دخيل است.عامل فطرت،عوامل خانوادگي ، محيطي و اجتماعي و به طور كلي تعليم و تربيت.بنابراين آنچه ذاتي زن است بايد در مسير خويش تقويت
شود و ان دسته از عوامل ساختگي كه غلط و نابجاست بايد تصحيح گردد

2)انسان تك ساحتي يا سه ساحتي
براساس جهان بيني اسلامي فرد و جامعه هر دو اصيل و داراي وجود عيني هستند.از يك طرف وجود افراد در جامعه حل نمي شود و استقلال دارد و از طرفي ديگر افراد در جامعه هويت جديد مي يابند.قرآن كريم همان طور كه از فرد با عنوان نامه عمل ، طاعت،عصيان،حيات،مرگ و... سخن مي گويد براي جامعه هم با عنوان "امت" ،سرنوشت مشترك ، نامه عمل مشترك،فهم و شعور،طاعت و عصيان قائل است.
بديهي است اگر فرد يا جامعه وجود عيني و اصيل نداشته باشند ،سرنوشت،فهم و شعور،طاعت و عصيان درمورد آنها معني ندارد.بنابراين قرآن به دو نوع حيات فردي و اجتماعي قائل است.
نكته ي ديگر بحث نقطه مشترك هردو ایدئولوژی(سوسيال و ليبرال)است؛زيرا در نتيجه نزاع اصالت فرد يا اجتماع خانواده حذف مي شود.آنان در تعريف خانواده مي نويسند:"يك واحد اجتماعي متشكل از افراد متعادل كه تعهداتي را انجام مي دهند ؛مسئوليت مي پذيرند؛از يكديگر مراقبت مي كنند؛ جامعه پذير مي شوند؛ ارزش هاي فرهنگي و ديني را منتقل مي كنند و با يكديگر در منابع سهيم هستند."
در چنين نگرشي با رويكردي "جامع"و "نظام مند" منفعت و مصلحت فرد و جامعه لحاظ مي شود و در خانواده هم دغدغه منفعت و صلاح ديد زن ،مرد و فرزندان وجود دارد.
3)توازن حقوق و تكاليف ،حقوق و اخلاق
چه در اجتماع و چه در روابط خانوادگي ،دستورالعمل الهي بر توازن حقوق و تكاليف است.درحالي كه آن چه امروزدرروابط زن و مرد درفرهنگ سكولار حاكم است،حق خواهي يك طرفه است و اين برخواسته از همان نگرش انسان محوري است.كه دائما بر حقوق انسان بدون لحاظ تكاليف وي تاكيد مي كند.
همچنين آنچه حاكم بر اجتماع و ضامن بقاي ان است،"حاكميت عدالت"است،در حالي كه آنچه خانواده را مستحكم مي كند و متضمن بقاي ان است عشق و عاطفه است.بنابراين قوانين حقوقي كف روابط خانوادگي است نه سقف آن.به همين دليل هم در اسلام ضمن تعيين دقيق مرزهاي حقوقي زن و مرد جهت جلوگيري از سوء استفاده و ظلم؛براي تلطيف روابط و ايجاد يكدلي و صميميت حجم عظيمي از دستورالعمل هاي تشويقي به حيطه اخلاق خانوادگي اختصاص يافته است.
مجله ضیافت اندیشه
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نويسنده:رضا موسوی نژاد

آشنایی با بودیسم

آيين بوديسم كه در حدود پنج قرن پيش از ميلاد در هندوستان پديد آمد، در واقع واكنشي در برابر تفكرات انحصارطلبانه برهمنان هندو بود. اگرچه در بوديسم، وجود شخص بودا و شناخت زندگي او در برابر اصل معنوي بودا شدن ، اهميت چنداني ندارد، ولي اصول كلي آيين بوديسم، به نحوي در مطالعه زندگي شخصي بودا روشن مي شود. در مورد وجود و زندگي بودا اطلاع علمي دقيقي نداريم، و معلومات ما در اين مورد، به داستانها و افسانه هاي موجود در متون بوديسم ـ كه البته داراي يك نوع وحدت نظر است ـ منحصر مي شود.
مطابق اين روايت ها، بودا (به معناي بيدار شده)، لقب پسر حاكم قبيله «شاكيا » است كه در حدود سال 560 (ق. م.) به دنيا آمد، و نام او را «سدارته » گذاشتند. البته بعدها به نام «شاكياموني » و گاهي به نام قبيله اش «گوتمه » هم خوانده مي شد.  

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


با توجه به تاثیر پذیری فوقالعاده جریان فراماسونری از اسطوره های مصر باستان برآن شدم تا مطالبی را در زمینه سیر تحول این اسطوره ها و تفکرات محاط و محیط حاصل از آن بر این جریان تهیه نمایم. اهمیت این مطلب تا جایی است که هم اکنون به عنوان مثال فراماسون ها ایزیس(ایسیس) را مادر معنوی خود می دانند و برای نمونه حتی در جریان ساخت مجسمه آزادی توسط فردریک آگوسته بارتولدی فراماسون ، بعد ها توسط خود ماسونها فاش می شود که این مجسمه که در ظاهر تندیس تائییس (معشوقه اسکندر مقدونی است) است با توجه به چهره مادر بیوه بارتلدی و به عبارتی بهتر مادر تمامی ماسونها (ایسیس) ساخته شده است که البته نمادهای ماسونی فراوان دیگری نیز در آن به چشم می خورد که در مقاله ای دیگر مفصلا به آن خواهم پرداخت. و یااینکه نماد چشم جهان بین که از سمبلهای اصلی فراماسونری است و هم اکنون شما آنرا بر فراز هرم 13 طبقه بر روی یک دلاری آمریکا می بینید همان چشم خدای خورشید مصریان "را" است.
جا دارد از "آریارمنا ا. پریان" تشکر ویژه نمایم چراکه در تهییه مطالب تاریخی جستاری که پیش رو دارید از نوشته های ایشان بهره جسته ام. از دانش دوستان عزیز خواهشمندم که ریز بینانه تر به این مقاله بنگرند تا برایشان نیک روشن شود که چه گونه تفکرات بسیار بسیار ابتدایی و خرافی مردمانی قدیمی هم اکنون قالب اصلی فکری فراماسونری و صهیونیزم می شود ، و چگونه یهودی بیابانگرد و مسحور تمدن مصر باستان این اندیشه های اساطیری را سالها و سالها با خود حفظ می کند وفراماسونری که میراث و چکیده اندیشه کابالا و یهود است امروز سردمدار نظام فکری فرهنگی و حتی دینی جهان می شود. (با تشکر علی اکبر رائفی پور). 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
ادامه مطلب
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 6 / 10 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هل من ناصر؟




از دودمان حسين ، عباس ، على اكبر، مجاهد سيزده ساله قاسم و ديگر پسران امام مجتبى و پسران دلاور زينب قهرمان و نيز فرزندانى از مسلم و ديگران از بنى هاشم به شهادت رسيده اند و همگى ، رسالت خون بنياد خويش را در برابر مكتب و عقيده و ايمان خود و نسبت به امام و رهبر خويش ، به خوبى و به كمال ، به انجام رسانده اند و اكنون ، وارث همه اين شهادتها و شهيدان ، حسين بن على ( عليهما السلام ) مانده است .
و... تنهاست و غريب !
ميدان ، از رزم آوران بنى هاشم و ديگر اصحاب فداكار و جانباز، تهى است و پيكر در خون تپيده فداييان امام ، در ميان رزمگاه بر جاى مانده است ، و حسين ، قهرمان اين نهضت و مرد شماره يك اين حركت خونين و حماسى و جنبش الهى كه تنها مطلوب سپاه عمر سعد است و كشتن او را كه حاضر به بيعت نشده و حكومت جور را به رسميت نشناخته است و براى ادامه زندگى ، با آن بى شرفان پست ، دست نداده است ، در سر دارند. او را يكه و تنها، بدون هيچ ياور و همرزمى ، در برابر خود مى بينند

و سرنوشت ، آنان را به لحظه ((امتحان )) كشانده است و كربلا ((صحنه آزمايش )) است و صحنه نماياندن جوهره هر كس بر خود و ديگران ، تا روشن شود كه سره است يا ناسره ؟
((كربلا)) محك تجربه است ، تصفيه گاه است ، ((فتنه )) است تا معلوم گردد كه چه كس شايسته ماندن و درخشيدن بر تارك قرنها و جا داشتن در دلها و انديشه هاست و چه كس بايد به ((زباله دانى تاريخ )) افكنده شود.
كربلا تجلى گاه با ارزش ترين خصلتهاى انسانى همچون : ايمان ، فداكارى ، ايثار، دل آگاهى ، حق خواهى و مرگ كشى است و ((مدرسه )) است و ((آموزشگاه )) و عصاره تاريخ و فشرده همه صحنه هاى نبرد حق و باطل در درازاى تاريخ و پهناى زمين .
و حسين ، تنهاست .
و چهره اش در هاله اى از افروختگى شوق آميز فرو رفته است . بيگمان او در اين حال ، به فلسفه بلندى مى انديشد كه خود و يارانش بر سر آن ، جان را مايه گذاشته اند.
امام رو به دشمن ، فرياد ((هل من ناصر)) مى زند تا طنين آن ، ذره اى انسانيت و وجدان خفته را نيز - اگر در آن سو موجود است - بيدار كند:
- آيا يارى كننده اى براى ما هست ؟
- و آيا حق طلب و دادخواهى هست كه به خدا روى آورد؟
- آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟
- آيا فريادرسى هست كه به خاطر خدا به يارى ما بشتابد؟...
و جواب ... سكوت !




جواد محدثی
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 30 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 کد خبر: ۱۳۵۶۹۴
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۴
تصاویر تأسف بار از عاشورا در گوگل


البته نباید شیطنت گوگل را نیز در این زمینه نادیده گرفت. چرا که صرف قرار گرفتن چنین عکسهایی در چند سایت خاص، نمی تواند موجب حذف صدها عکس مربوط به عزاداری عادی در اینترنت گردد
ایرانتو نوشت:
نتیجه جستجوی واژه های محرم، عاشورا و امام حسین(ع) به زبان انگلیسی، در گوگل ایمیج، تنها تصاویر وحشتناک و خون آلود از قمه زنی هیأت های عزاداری در کشورهای پاکستان، عراق ، لبنان و ... را نشان می دهد و جستجوگر خارجی که مایل به آشنایی با فلسفه این رویداد تاریخی و شخصیت امام حسین (ع) باشد، با چنین صحنه های تأسف باری روبرو می شود.







ادامه سنت ناشایست قمه زنی در سایر کشورها و پر رنگ کردن صحنه های قمه زنی، به عنوان آئین ویژه محرم در سایت های ضد اسلامی از یک سو و بی دفاع بودن سایت ها و کاربران ایرانی در مقابل چنین حملاتی، باعث ارائه چهره خشن و وحشتناک از شیعیان، در جهان شده است.
بویژه عکس های مربوط به قمه زنی کودکان توسط والدین آنها که از نگاه یک ناظر خارجی، نهایت شقاوت و بی رحمی را را نشان می دهد.
البته نباید شیطنت گوگل را نیز در این زمینه نادیده گرفت. چرا که صرف قرار گرفتن چنین عکسهایی در چند سایت خاص، نمی تواند موجب حذف صدها عکس مربوط به عزاداری عادی در اینترنت گردد.
هم اکنون، کاربران ایرانی، با مراجعه به سایت های مزبور و درج کامنت های خود، سعی می کنند، واقعیت امر را برای بینندگان نا آشنا مطرح کنند، اما در مقابل تأثیر عمیق تصاویر موجود، نمی تواند اقدام قابل توجهی بحساب آید.

منبع :تابناک
 

این صفحه را به اشتراک بگذارید
نویسنده: محمد فرخ پور ׀ تاریخ: 30 / 9 / 1389برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 34 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , antidajjal.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com